سپاس و شکر خدا را که بندها بگشاد
میان به شکر چو بستیم بند ما بگشاد
به جان رسید فلک از دعا و ناله من
فلک دهان خود اندر ره دعا بگشاد
ز بس که سینه ما سوخت در وفا جستن
ز شرم ما عرق از صورت وفا بگشاد
ادیم روی سهیلیم هر کجا بنمود
غلام چشمه عشقیم هر کجا بگشاد
پس دریچه دل صد در نهانی بود
که بسته بود خدا بنده خدا بگشاد
در این سرا که دو قندیل ماه و خورشیدست
خدا ز جانب دل روزن سرا بگشاد
الست گفت حق و جانها بلی گفتند
برای صدق بلی حق ره بلا بگشاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.