ادر کاسی و دعنی عن فنونی
جننت فلا تحدث من جنونی
نه چون ماندست ما را، نی چگونه
ندانم تو دلاراما که چونی
رایت الناس للدنیا زبونا
و ذقت العشق فالدنیا زبونی
مترس از خصم و تو فارغ همی باش
که عاشق هست آن بحر فزونی
فما للخلق یا صاحی ظهوری
و ما للخلق یا صاحی کنونی
اگر عشقم درون آرام گیرد
کجا بیندم این خلق برونی
و مادام الهوی تغلی فؤادی
فلا تطمع قراری اوسکونی
ایا نفس ملامت گر، خمش کن
که هم تو در ضلالت رهنمونی
ضلال العشق یا صاحی حلالی
خراب العشق یا صاحی حصونی
زهی کشتی شاهانه که عشق است
که رانندش درین دریایی خونی
فتبریز و شمسالدین قصدی
انادیهم، خدونی اوصلونی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و جنون معشوق میپردازد. شاعر از حال و روز خود به خاطر عشق میگوید و بیان میکند که در عشق به جای آرامش، دچار جنون شده است. او به اطرافیان اشاره میکند که در پی دنیای مادی هستند، در حالی که او به عشق حقیقی رسیده، که او را دچار زبونی و وابستگی کرده است. شاعر بر این باور است که اگر عشق در دلش آرام بگیرد، دیگر نمیتواند به دنیای بیرون نگاه کند. او همچنین به خود میگوید که نفس ملامتگرش باید خاموش شود، چرا که عشق و بیقراری ناشی از آن او را دچار ضلالت کرده است. در آخر، نامی از "شمس الدین" و از سفر به تبریز و دعوت به پیوستن به او میآورد، که نشان از اهمیت عشق در زندگیاش دارد.
هوش مصنوعی: اگر در حال قرعهکشی هستی، مرا از فنون و مهارتهایم دور کن، زیرا دیوانه شدهام و از جنونم چیزی نگو.
هوش مصنوعی: من نمیدانم تو چطور هستی و چه احساسی داری، اما وضعیت ما به گونهای نیست که بشود به آسانی دربارهاش صحبت کرد.
هوش مصنوعی: آدمها دنیا را به عنوان یک کالا و فرصت میشناسند، اما من که طعم عشق را چشیدم، میدانم که دنیا فقط یک نوع وابستگی است.
هوش مصنوعی: نگران دشمن نباش و خیالت راحت باشد، چونکه آن عشق بزرگ چنانقدر زیاد است که تو را نجات میدهد.
هوش مصنوعی: پس برای خلق چه جای بروز و ظهور من است و چه ارتباطی بین من و خلق وجود دارد؟
هوش مصنوعی: اگر عشق من در دل آرام شود، دیگر چگونه میتوانم این افراد بیرونی را ببینم؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق در دل من غلیان دارد، امید نداشته باش که من آرام بگیرم یا ساکت شوم.
هوش مصنوعی: ای نفسِ ملامتگر، سکوت کن؛ زیرا با ندا دادن خود، تو نیز در گمراهی به سر میبری و مرا هدایت میکنی.
هوش مصنوعی: ای عاشق، در این عشق گمراهی وجود دارد، و ای نوشنده، عشق میتواند ویران کننده باشد و همچنین میتواند دژ و پناهگاه انسان باشد.
هوش مصنوعی: عشق همچون یک کشتی سلطنتی است که در این دریای پر از خون، یک ناخدای ماهر آن را به جلو میبرد.
هوش مصنوعی: از فتبریز و شمسالدین درخواست میکنم که مرا به مقصدم برسانند و کمکم کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی کز راستی جوید فزونی
کند پیروزی او را رهننونی
من دل سوته را لایق ندونی
که در دیوان عشاقت بخونی
هزارون بارم از خونی ببو کم
ز تو زیرا که بحر بیکرونی
به اندک عمر شد دریا درونی
به هر فنی که گفتی ذو فنونی
نگر تا ای دل بیچاره چونی
چگونه میروی سر در نگونی
چگونه میکشی صد بحر آتش
چو اندر نفس خود یک قطره خونی
زمانی در تماشای خیالی
[...]
گلش بی آب از تاب درونی
جگر باران ز نرگسهای خونی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.