گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

راحٌ بِفیها وَ الرَّوحُ فیها

کَم أشتَهیها قُم فَاْسقِنیها

این راز یارست این ناز یارست

آواز یارست قم فاسقنیها

أدرَکتُ ثاری قَبَّلتُ جاری

فَاْزدادَ ناری قم فاسقنیها

لب بوسه بر شد جفت شکر شد

خود تشنه‌تر شد قم فاسقنیها

اللهُ واقی وَ السَّعدُ ساقی

نِعمَ التَّلاقی قم فاسقنیها

هر چند یارم گیرد کنارم

من بی‌قرارم قم فاسقنیها

ساقی مُواسی یَسخوا بِکاسی

یَحلِف بِراسی قم فاسقنیها

در گوش من باد خوش مژده‌ای داد

زان سرو آزاد قم فاسقنیها

کَأساً اُداری عَقلُ السُّکاری

مِنهُم تَواری قم فاسقنیها

می‌گفت من خوش وی گفت می‌چش

ما در کشاکش قم فاسقنیها

 
sunny dark_mode