چشم بگشا جانها بین از بدن بگریخته
جان قفس را درشکسته دل ز تن بگریخته
صد هزاران عقلها بین جانها پرداخته
صد هزاران خویشتن بیخویشتن بگریخته
گر گریزد صد هزاران جان و دل من فارغم
چون درآمد مست و خندان آن ز من بگریخته
صد هزاران تشنه ز استسقا بگفته ترک جان
صد هزاران بلبل آن سو از چمن بگریخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی روحانی و عمیق از جدایی روح از بدن میپردازد. شاعر بهطور نمادین از آزاد شدن جانها از قفس بدن صحبت میکند و میگوید که عقلها و وجودهای بسیاری در این حالت مستی و شادمانی به سمت یکتایی و معانی عمیقتر گام برداشتهاند. همچنین، عشق و تشنگی برای حقایق اصیل و ناب در اینجا به تصویر کشیده شده و به همنشینی با زیبایی و شکوه هستی اشاره دارد. بهطور کلی، این شعر از احساسات عمیق و تجربههای روحانی انسانها در برابر دنیای مادی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: چشمهایت را باز کن و ببین که چه زندگیهایی از جسم جدا شدهاند. جانهایی که از این قفس رها شدهاند و دلهایی که از تن خود جدا شدهاند.
هوش مصنوعی: صدها هزار عقل و خرد در جانها وجود دارد، اما این عقلها باعث شدهاند که افراد از خود واقعیشان جدا شوند و در پی چیزهای دیگر بروند.
هوش مصنوعی: اگرچه هزاران جان و دل من میگریزند، من باکی ندارم؛ چون او با حال شاد و مست به نزد من آمده و همه چیز را فراموش کردهام.
هوش مصنوعی: هنگامی که از باران خواسته میشود، صدها هزار نفر تشنه آب هستند و در همین حال، صدها هزار بلبل به سمت دیگری فرار کردهاند و از باغ جدا شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.