گر نه تهی باشدی بیشتر این جویها
خواجه چرا میدود تشنه در این کویها؟
خُم که در او باده نیست هست خُم از باد پر
خُمِ پر از باد کی سرخ کند رویها؟
هست تهی خارها نیست در او بوی گل
کور بجوید ز خار لطف گل و بویها
با طلب آتشین روی چو آتش ببین
بر پی دودش برو زود در این سویها
در حجب مشک موی روی ببین اه چه روی
آنک خدایش بشست دور ز روشویها
بر رخ او پرده نیست جز که سر زلف او
گاه چو چوگان شود گاه شود گویها
از غلط عاشقان از تبش روی او
صورت او میشود بر سر آن مویها
هی که بسی جانها موی به مو بستهاند
چون مگسان شَستهاند بر سر چربویها
باده چو از عقل برد رنگ ندارد رواست
حسن تو چون یوسفیست تا چه کنم خویها
آهوی آن نرگسش صید کند جز که شیر
راست شود روح چون کژ کند ابرویها
مفخر تبریزیان شمس حق بیزیان
توی به تو عشق توست باز کن این تویها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و خلوتی عشق و معشوق میپردازد. شاعر به بررسی حسرت و تشنگی عاشق اشاره میکند و میگوید اگر در جویها آب نباشد، چرا خواجه اینگونه در این مکانها به دنبال آن میدود. خم شراب هم که پر از باد است، نمیتواند سرخی رویها را نشان دهد. او از خاری که بوی گل ندارد، صحبت میکند و به عاشق کور اشاره میکند که به دنبال زیبایی میگردد. شاعر به حرارت عشق و زیبایی معشوق میپردازد و از او میخواهد که خود را نشان دهد. در نهایت، به عشق و دیوانگی عاشقان اشاره میکند و تأکید میکند که عشق حقیقی تنها در وصال معشوق معنی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.