باز درآمد ز راه فتنه برانگیز من
باز کمر بست سخت یار به استیز من
مطبخ دل را نگار باز قباله گرفت
میشکند دیگ من کاسه و کفلیز من
خانه خرابی گرفت ز آنک قنق زفت بود
هیچ نگنجد فلک در در و دهلیز من
راه قنق را گرفت غیرت و گفتش مرو
جمله افق را گرفت ابر شکرریز من
سر کن ای بوالفضول ای ز کشاکش ملول
جاذبه خیزان او منگر در خیز من
منت او را که او منت و شکر آفرید
کز کف کفران گذشت مرکب شبدیز من
رست رخم از عبس کاسه ز ننگ عدس
آخر کاری بکرد اشک غم آمیز من
اصل همه باغها جان همه لاغها
چیست اگر زیرکی لاغ دلاویز من
ای خضر راستین گوهر دریاست این
از تو در این آستین همچو فراویز من
چونک مرا یار خواند دست سوی من فشاند
تیز فرس پیش راند خاطر سرتیز من
چند نهان میکنم شمس حق مغتنم
خواجگیی میکند خواجه تبریز من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احوالات عشق و وضعیت دل نگران میگوید. او به ماجرای عشق خود اشاره میکند که بار دیگر درگیر فتنهها و چالشها شده و محبوبش به سختی به او نزدیک میشود. دلش دستخوش تغییرات عاطفی است و احساسی پر تنش و غمگین دارد. او از زیباییها و مشکلات رابطهاش صحبت میکند و به نوعی از عدم رضایت و نارضایتی در این ارتباط خبر میدهد. در پایان، شاعر به ارزش و اهمیت عشق واقعی اشاره میکند و میگوید که این رابطه و تجاربش برای او بسیار گرانبها و باارزش است.
هوش مصنوعی: دوباره از راهی که مشکلات و فتنهها را به وجود میآورد، بازگشتهام و دوست من با جدیت و قدرت بیشتری به مقابله با من آمده است.
هوش مصنوعی: دل من همچون آشپزخانهای است که محبوبم کمند گرفته و به آنجا تسلط پیدا کرده است. حالا دیگ زندگی من در حال ترکیدن است و ظروف و آشپزخانهام در هم ریخته است.
هوش مصنوعی: خانهام ویران شد به خاطر این که زندگیام بسیار شلوغ و پر از مشکل بود و هیچ چیز نتوانست به خوبی در فضای درونی من جا بگیرد.
هوش مصنوعی: غیرت در مسیر قنق قرار گرفت و به او گفت که نرود، در حالی که ابر شکرریز من همه افق را در برگرفته است.
هوش مصنوعی: ای بوالفضول، دل از کشمکشها بساز و رها کن. به جاذبههای پر کشش او نگاه نکن و به حرکات من توجه نکن.
هوش مصنوعی: از نعمتهای او باید تشکر کنیم، زیرا او خالق همه چیز است و ما باید از کفران نعمتها دوری کنیم تا به راستی به ارزشهای آن پی ببریم.
هوش مصنوعی: صورت من از سرزنش دور شد و کاسهام پر از ننگ عدس بود. در نهایت، اشکهای غمانگیز من کاری کرد.
هوش مصنوعی: میتوان گفت که در همه باغها و زیباییهای آنها، جان و دل آنها این است که زیرکی و جذابیت معشوق من چیست. این لطافت و ذکاوت او، روح آن همه زیباییها را تشکیل میدهد.
هوش مصنوعی: ای خضر واقعی، تو همانند گوهری در دریا هستی و این نور و زیبایی همچون فارسی که من دارم از تو نشأت گرفته است.
هوش مصنوعی: زمانی که محبوبم مرا صدا کرد، دستش را به سوی من دراز کرد و با شتاب، اسبم را به پیش راند. در این حال، دلم هم به سرعت به سوی او رفت.
هوش مصنوعی: بسیاری از نکات ارزشمند و روشناییدهنده را در دل نگه میدارم، در حالی که دوستی با شکوه و عظمت همچون شمس تبریزی در کنارم است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.