مکن ای دوست ز جور این دلم آواره مکن
جان پی پاره بگیر و جگرم پاره مکن
مر تو را عاشق دل داده و غمخوار بسی است
جان و سر قصد سر این دل غمخواره مکن
نظر رحم بکن بر من و بیچارگیم
جز تو ار چاره گری هست مرا چاره مکن
پیش آتشکده عشق تو دل شیشه گر است
دل خود بر دل چون شیشه من خاره مکن
هر دمی هجر ستمکار تو دم می دهدم
هر دمم دم ده بیباک ستمکاره مکن
تن پربند چو گهواره و دل چون طفل است
در کنارش کش و وابسته گهواره مکن
پیش خورشید رخت جان مرا رقصان دار
همچو شب جان مرا بند هر استاره مکن
ز دغل عالم غدار دو صد سر دارد
سر من در سر این عالم غداره مکن
صد چو هاروت و چو ماروت ز سحرش بستهست
مر مرا بسته این جادوی سحاره مکن
خمر یک روزه این نفس خمار ابد است
هین مرا تشنه این خاین خماره مکن
لعب اول چو مرا بست میفزا بازی
ز آنچ یک باره شدم مات تو ده باره مکن
جمله عیاری ناسوت ز لاهوت تو است
تو دگر یاری این کافر عیاره مکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر غزلی عاشقانه و پر احساس است که در آن از دوست میخواهد که با بیرحمی و سختیهای محبتش، دلش را بیشتر آواره نکند. او به درد و رنجی که عاشقانه تحمل میکند اشاره میکند و از دوستش میخواهد که به مشکلات و بیچارگیاش رحم کند. شاعر در تشبیهات زیبا به چگونگی تأثیر عشق بر دل و جانش میپردازد و تأکید میکند که عشق او همچون آتش است و باید نسبت به احساساتش حساس و مهربان باشد. او همچنین به جذابیتها و فریبهای دنیا اشاره دارد و از دوست میخواهد که در این دنیای غدار به او کمرنگی و بیتوجهی نکند. احساسات عاشقانه و سرگشتگی ناشی از عشق در این شعر به وضوح جلوهگر است.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، به من سختی نده و قلب آشفتهام را بیشتر آزرده نکن. اگر جانم را میخواهی، به احساسات من لطمه نزن و مرا بیشتر عذاب نده.
هوش مصنوعی: زنی را که عاشق او هستم و برایم جایگاه خاصی دارد، دل نگران و غمگینی است. پس در نظر داشته باش که به او آسیبی نرسانی یا دلش را بشکنی.
هوش مصنوعی: به من رحم کن و به حال بیچارگیام توجه کن؛ جز تو کسی نیست که به مشکل من رسیدگی کند، پس خودت را درگیر درمان من نکن.
هوش مصنوعی: در مقابل آتشکده عشق تو، دل من مانند شیشه است. دل خود را بر دل من نگذار، زیرا این کار میتواند به آن آسیب برساند.
هوش مصنوعی: هر لحظه که به دوری تو فکر میکنم، از درد و رنجی که به من میزنی، جانم به لب میرسد. از تو میخواهم که بیشتر بر من ستم نکن.
هوش مصنوعی: بدن همچون گهوارهای است که به آن وابستهای، اما دل باید مانند کودکی باشد که نیازی به وابستگی ندارد. از این رو، به جسم بیش از حد وابسته نشو و اجازه نده که به آن دلبسته شوی.
هوش مصنوعی: مرا در حضور خورشید به رقص درآور و مانند شب، جانم را از هر ستارهای دور نکن.
هوش مصنوعی: دنیا پر از فریب و نیرنگ است و هرچند که در این دنیا آدمهای مختلفی وجود دارند، اما نباید اجازه داد که این خطرات و مکرها سرنوشت ما را تحت تأثیر قرار دهند. باید با هوشیاری و احتیاط به زندگی ادامه دهیم و خود را از آسیبهای این دنیای فریبکار در امان نگه داریم.
هوش مصنوعی: هزاران مانند هاروت و ماروت به وسیله سحر و جادو تحت تأثیر قرار گرفتهاند. مرا نیز این جادوی سحرآمیز خود محصور کرده است؛ پس از آن دوری کن.
هوش مصنوعی: پاکی و زلالی این دل، همانند نشئهای است که میتواند لحظهای خوشگذرانی را برایم به ارمغان بیاورد، اما عواقب و اثرات آن میتواند برای همیشه باقی بماند. پس مرا به سمت این لذتهای زودگذر نکش، که فقط درد و تشنگی به دنبال دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که در آغاز بازی مرا به خوبی سرگرم کردی، دیگر به ادامه بازی نپرداز. زیرا من یکبار به دلار به مات افتادهام، حالا به بارها چه نیازی است؟
هوش مصنوعی: همه ویژگیهای انسانها از دنیای معنوی و الهی تو ناشی میشود، پس دیگر به این کافر که خود را به عیاری میزند، کمک نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.