چون همه یاران ما رفتند و تنها ماندیم
یار تنهاماندگان را دم به دم می خواندیم
جمله یاران چون خیال از پیش ما برخاستند
ما خیال یار خود را پیش خود بنشاندیم
ساعتی از جوی مهرش آب بر دل می زدیم
ساعتی زیر درختش میوه می افشاندیم
ساعتی می کرد بر ما شکر و گوهر نثار
ساعتی از شکر او ما مگس می راندیم
چون خیال او درآمد بر درش دربان شدیم
چون خیال او برون شد ما در این درماندیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس تنهایی و فقدان یارانش صحبت میکند. وقتی که همه یارانش رفتهاند، او تلاش میکند که یاد یارانش را حفظ کند و به خیال آنها دل خوش کند. شاعر به یاد لحظاتی میافتد که در کنار یاران خود لحظات خوشی را سپری کرده و از مهر و محبت آنها بهرهمند بوده است. اما در نهایت، وقتی خیال یار به سراغش میآید، او به حالت انتظار و درماندگی میافتد، زیرا در دنیای فیزیکی آن یاران حضور ندارند و او همچنان تنهاست.
هوش مصنوعی: وقتی که همه دوستان ما رفتند و ما تنها ماندیم، هر لحظه به یاد یارانی که تنها ماندهاند، آنها را فرا میخواندیم.
هوش مصنوعی: بیشتر دوستان و همراهان مانند یک خیال از کنار ما رفتند، اما ما هنوز تصور و یاد دوست خود را در ذهن نگه داشتیم.
هوش مصنوعی: مدتی در کنار جوی عشق او، دل را سرگرم میکردیم و مدتی هم زیر درختش میوهها را میچیدیم.
هوش مصنوعی: مدتی با مهربانی و لطف به ما ناز و نوازش میکرد و زمان دیگری با شکر و محبت او، ما هم به خوشی و لذت مشغول بودیم.
هوش مصنوعی: وقتی که تصور او به درون ما راه یافت، ما نیز همچون دربانی بر در نشستیم، اما وقتی که این تصور از ما دور شد، در بیداد و درماندگی باقی ماندیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.