بیا با هم سخن از جان بگوییم
ز گوش و چشمها پنهان بگوییم
چو گلشن بیلب و دندان بخندیم
چو فکرت بیلب و دندان بگوییم
به سان عقل اول سر عالم
دهان بربسته تا پایان بگوییم
سخندانان چو مشرف بر دهانند
برون از خرگه ایشان بگوییم
کسی با خود سخن پیدا نگوید
اگر جمله یکیم آن سان بگوییم
تو با دست تو چون گویی که برگیر
چو همدستیم از آن دستان بگوییم
بداند دست و پا از جنبش دل
دهان ساکن دل جنبان بگوییم
بداند ذره ذره امر تقدیر
اگر خواهی مثال آن بگوییم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.