ای تو بداده در سحر از کف خویش بادهام
ناز رها کن ای صنم راست بگو که دادهام
گرچه برفتی از برم آن بنرفت از سرم
بر سر ره بیا ببین بر سر ره فتادهام
چشم بدی که بد مرا حسن تو در حجاب شد
دوختم آن دو چشم را چشم دگر گشادهام
چون بگشاید این دلم جز به امید عهد دوست
نامه عهد دوست را بر سر دل نهادهام
زاده اولم بشد زاده عشقم این نفس
من ز خودم زیادتم زانک دو بار زادهام
چون ز بلاد کافری عشق مرا اسیر برد
همچو روان عاشقان صاف و لطیف و سادهام
من به شهی رسیدهام زلف خوشش کشیدهام
خانه شه گرفتهام گرچه چنین پیادهام
از تبریز شمس دین بازبیا مرا ببین
مات شدم ز عشق تو لیک از او زیادهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و حال و هوای خود میگوید. او به معشوق خود میگوید که در سحر بادهای (شراب) را از دست داده است و از او میخواست که ناز و لجبازی را کنار بگذارد و حقیقت را بگوید. با اینکه معشوق از او رفته، اما یاد و خاطرش همچنان در دل او زنده است و به سر راه معشوق میآید تا او را ببیند. شاعر به زیبایی معشوق اشاره میکند که چشمان او برایش حجاب شده است و به خاطر عشق، دلی پر از امید نسبت به معشوق دارد. او خود را نتیجه عشق میداند و به این نکته اشاره میکند که عشق او را از کفر و نفاق دور کرده است و همچون عاشقانی خالص و نرمدل شده است. در نهایت، او از معشوق میخواهد که دوباره به او سر بزند و ابراز میکند که عشق او باعث شده تا بیشتر از خود باشد و تنها میتواند در عشق او زنده بماند.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، در صبح گاه بادهای که به من بخشیدی از دست خودت رها کن و مرا با ناز و لطافت بگذر. راستش را بگو که آیا بادهام را به من دادهای؟
هوش مصنوعی: هرچند که تو از کنارم رفتی و من این موضوع را فراموش نکردهام، اما بیا و ببین که هنوز در راهی که تو رفتهای ایستادهام و به تو فکر میکنم.
هوش مصنوعی: من از چشمهای بدی که زیبایی تو را تحتالشعاع قرار دادهاند، خودم را دور کردهام و حالا به جای آنها، به زیباییهای دیگری نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی دلم باز شود، تنها با امید به پیمان دوست است. نامهای که نشان از این پیمان دارد را بر روی دل خود گذاشتهام.
هوش مصنوعی: به دنیا آمدن نخستین فرزندم یعنی تجلی عشق من است. این نفس من نشاندهنده چیزی فراتر از وجود خودم است، چرا که من دوبار به دنیا آمدهام.
هوش مصنوعی: عشق من از سرزمین کافران مرا به خود کشیده است، همانند روح عاشقانی که خالص، لطیف و بیپرده هستند.
هوش مصنوعی: من به معشوقی رسیدهام و از زیبایی موهایش لذت میبرم. در خانه او حضور دارم، هرچند که شرایط من سخت و ساده است.
هوش مصنوعی: از تبریز شمس دین، لطفاً باز گرد و مرا ببین. به خاطر عشق تو حیران و مات شدهام، اما احساس میکنم از این حالت بیشتر هم دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.