صد هزاران همچو ما غرقه در این دریای دل
تا چه باشد عاقبتشان وای دل ای وای دل
گر امان خواهی امانی ندهدت آن بیامان
میکشد جان را از این گل تا به سربالای دل
هر نواحی فوج فوج اندر گوی یا پشتهای
گاه پشته گاه گو از چیست از غوغای دل
قلزم روحست دل یا کشتی نوحست دل
موج موج خون فراز جوشش و گرمای دل
شور می نوشان نگر وان نور خاموشان نگر
جملگی سر گشت آن کو مرد اندر پای دل
گرد ما در میپری ای رشک ماه و مشتری
آمدی تا دل بری ای قاف و ای عنقای دل
ای که کالیوه بگشتی در جهان با پر جان
هیچ دیدی شیوهای تو لایق سودای دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.