ببین دلی که نگردد ز جان سپاری سیر
اسیر عشق نگردد ز رنج و خواری سیر
ز زخمهای نهانی که عاشقان دانند
به خون درست و نگردد ز زخم کاری سیر
مقیم شد به خرابات و جمله رندان را
خراب کرد و نشد از شراب باری سیر
هزار جان مقدس سپرد هر نفسی
در آن شکار و نشد جان از آن شکاری سیر
مثال نی ز لب یار کام پرشکرست
ولیک نیست چو نی از فغان و زاری سیر
بگفت تو ز چه سیری بگفتم از جز تو
ولیک هیچ نگردم از آنچ داری سیر
نه شهر و یار شناسیم ای مسلمانان
از آنک نیست دل از جام شهریاری سیر
هوای تو چو بهارست و دل ز توست چو باغ
که باغ مینشود از دم بهاری سیر
چو شرمسارم از احسان شمس تبریزی
که جان مباد از این شرم و شرمساری سیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و دلدادگی پرداخته و بیان میکند که دل عاشق هرگز از رنج و سختیهای عشق سیر نمیشود. شاعر اشاره میکند که زخمهای عاشقان عمیق و پنهان هستند و حتی با تحمل دردهای زیاد، از عشق دست نمیکشند. او از خرابات و رندان میگوید که در میخانهها به سر میبرند و از شراب لذت میبرند، اما همچنان تشنهی عشق هستند. شاعر به سختیها و فریبهای عشق اشاره کرده و بیان میکند که محبت محبوبش شبیه بهار است که دلش را شاداب میکند. در نهایت، او از شرم و احترام صفحه شمس تبریزی سخن میگوید و تأکید میکند که از این احساسات هرگز سیر نخواهد شد.
هوش مصنوعی: نگاه کن به دلهایی که هرگز از فدای جان سیر نمیشوند، و آنکه در عشق گرفتار شده، هرگز از رنج و درد خسته نمیشود.
هوش مصنوعی: عاشقان زخمهای پنهانی دارند که فقط خودشان از آن باخبرند، و از آن زخمها، هرگز سیر و خسته نمیشوند.
هوش مصنوعی: او در محیطی پر از رند و اهل میخواری روزگار گذراند و همگان را به نوشیدن شراب تشویق کرد و هیچگاه از آن سیر نشد.
هوش مصنوعی: هر نفسی که از جان معشوق صرف میشود، به دلیل عشق و شوق است و هیچگاه از آن شکار دلخوش و سیر نخواهد شد.
هوش مصنوعی: صدای نی از لب یار شیرین و دلچسب است، اما این صدا مانند نی به خاطر درد و ناله نیست.
هوش مصنوعی: تو از چه چیزی راضی و خرسند هستی؟ من گفتم از غیر تو ولی هیچ وقت از آنچه که تو داری سیر نمیشوم.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، نه ما شهر را میشناسیم و نه یار را، زیرا دل ما از لذت و خوشی مقام رهبری و سلطنت سیر نشده است.
هوش مصنوعی: هوا و فضای تو شبیه بهار است و دل من به عشق تو میتپد، مثل باغی که در فصل بهار از وزش نسیم زندگی میگیرد و سیراب میشود.
هوش مصنوعی: من از مهربانیهای شمس تبریزی شرمندهام و از این احساس شرم و انزجار، جانم را نمیخواهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.