طارت الکتب الکرام من کرام یا عباد
ایقظوا من غفله ثم انشروا للاجتهاد
جاء نا میزاننا کی نختبر اوزاننا
ربنا اصلح شأننا اوجد به عفو یا جواد
اضحکوا بعد البکاء نعم هذا المشتکی
قد خرجتم من حجاب و انتبهتم من رقاد
پارسی گوییم شاها آگهی خود از فؤاد
ماه تو تابنده باد و دولت پاینده باد
هر ملولی که تو را دید و خوش و تازه نشد
آب و نانش تیره باد و آتشش بادا رماد
خوابناکی که صباحت دید وز جا برنجست
چشم بختش خفته بادا تا الی یوم المعاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به بیداری و تلاش برای بهبود حال خود و جامعه است. شاعر از خداوند میخواهد که اوضاع را اصلاح کند و از عفوی الهی درخواست میکند. او اشاره میکند که بعد از گریه و غم، باید بخندیم و شکرگزار باشیم. همچنین بر اهمیت آگاهی و تلاش در زندگی تأکید کرده و به دنبال روزهای بهتر و آیندهای روشن است. در نهایت، به افرادی که از زیباییها و خوبیهای دیگران لذت نمیبرند، نفرین میکند و آرزو میکند که تمام خوابهایی که بیدار نمیشوند، همچنان در خواب بمانند.
هوش مصنوعی: کتابهای ارجمند به دست بزرگوارانی نوشته شده است، ای بندگان! از خواب غفلت بیدار شوید و برای کوشش و تلاش علمیتان گام بردارید.
هوش مصنوعی: ای خدا، ما را به امتحان میطلبی تا میزان و سنجشهایمان را بسنجی. پروردگارا، وضعیت ما را اصلاح کن و ما را از عذاب خود عفو بفرما، ای بخشنده و کریم.
هوش مصنوعی: بخندید بعد از گریه، بله، این شکایتکننده خارج شده است و شما از خواب غفلت بیدار شدهاید.
ماه تو تابنده باد و دولتت پاینده باد
هوش مصنوعی: هر کس که تو را دید و احساس خوشی نکرد، باید بداند که روزیاش و زندگیاش به خطر افتاده است و آتش دلش به خاکستر تبدیل شود.
هوش مصنوعی: کسی که صبح زود بیدار نمیشود و خوابش میبرد، تا روز قیامت در خواب و غفلت باقی بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
برترین مهتر به کهتر کهترش محتاج باد
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
برترین مهتر به کهتر کهترش محتاج باد
جاودانه خواجه هر خواجه ای حجاج باد
[...]
چون قلم بست او میان در هجو تو لیکن دهانش
چون دوات از گفتههای خویشتن پر لوش باد
آنچه ایزد خواست کرد و آنچه مردم خواست داد
شاه را بالنده کرد و تن درستش کرد شاد
شاه را تابنده کرد آن تندرستی در بزه
شد تنش پالوده چون از باده آسوده لاد
هست پنجاه و سه سالش داد پنجاه و سه تب
[...]
این مبارک پی بنای محکم گردون نهان
کرده شاگردیش گردون خوانده او را اوستاد
روز و شب در آفتاب و سایه اقبال و بخت
جای ابراهیم بن مسعود ابراهیم باد
مشرق میدان شاه دین فروز دین پرست
[...]
در معزالدین ملکشاه آفتاب دین و داد
روز عید روزهداران فرخ و فرخنده باد
خسرو پیروزبخت و داور یزدانپرست
شاه خاقان گوهر و سلطان سلجوقی نژاد
کاست از عالم ستم تا لاجرم شاهی فزود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.