گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

آن خلیفه کرد رای اجتماع

سوی آن زن رفت از بهر جماع

ذکر او کرد و ذکر بر پای کرد

قصد خفت و خیز مهرافزای کرد

چون میان پای آن خاتون نشست

پس قضا آمد ره عیشش ببست

خشت و خشت موش در گوشش رسید

خفت کیرش شهوتش کلی رمید

وهم آن کز مار باشد این صریر

که همی‌جنبد بتندی از حصیر

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode