آن خلیفه کرد رای اجتماع
سوی آن زن رفت از بهر جماع
ذکر او کرد و ذکر بر پای کرد
قصد خفت و خیز مهرافزای کرد
چون میان پای آن خاتون نشست
پس قضا آمد ره عیشش ببست
خشت و خشت موش در گوشش رسید
خفت کیرش شهوتش کلی رمید
وهم آن کز مار باشد این صریر
که همیجنبد بتندی از حصیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: خلیفه تصمیم میگیرد که به سوی زنی برود تا با او نزدیکی کند. او در مورد آن زن صحبت میکند و به خواستههایش میپردازد. اما وقتی که در کنار آن زن مینشیند، ناگهان مشکلاتی برایش پیش میآید؛ صدای موشها باعث میشود که شهوت او از بین برود و عیشش مختل شود.
هوش مصنوعی: آن خلیفه به سمت آن زن رفت تا با او نزدیک شود و جمعی را ترتیب دهد.
هوش مصنوعی: او نام پروردگار را به یاد آورد و در حال نماز ایستاد، در حالی که نیت خفتن و برخاستن را داشت و به یاد محبوبش، حالتی نشاطآور پیدا کرد.
هوش مصنوعی: وقتی آن بانوی بزرگ در برابرش قرار گرفت، سرنوشت باعث شد که خوشیهایش به پایان برسد.
هوش مصنوعی: در دل شب، صدای موشها به گوشش رسید و خواب از چشمانش رفت؛ شهوت و تحریکش به کلی از بین رفت.
هوش مصنوعی: فکر نکن که صدای تند و تیز از روی فرش، ناشی از جنبش مار است؛ این تنها یک خیالی است که به ذهنت آمده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.