مولانا
»
مثنوی معنوی
»
دفتر چهارم
»
بخش ۱۰۵ - مشورت کردن فرعون با وزیرش هامان در ایمان آوردن به موسی علیهالسلام
گفت با هامان چون تنهااش بدید
جست هامان و گریبان را درید
بانگها زد گریهها کرد آن لعین
کوفت دستار و کله را بر زمین
که چگونه گفت اندر روی شاه
این چنین گستاخ آن حرف تباه
جمله عالم را مسخر کرده تو
کار را با بخت چون زر کرده تو
از مشارق وز مغارب بیلجاج
سوی تو آرند سلطانان خراج
پادشاهان لب همی مالند شاد
بر ستانهٔ خاک تو این کیقباد
اسپ یاغی چون ببیند اسپ ما
رو بگرداند گریزد بی عصا
تاکنون معبود و مسجود جهان
بودهای گردی کمینهٔ بندگان
در هزار آتش شدن زین خوشترست
که خداوندی شود بندهپرست
نه بکش اول مرا ای شاه چین
تا نبیند چشم من بر شاه این
خسروا اول مرا گردن بزن
تا نبیند این مذلت چشم من
خود نبودست و مبادا این چنین
که زمین گردون شود گردون زمین
بندگانمان خواجهتاش ما شوند
بیدلانمان دلخراش ما شوند
چشمروشن دشمنان و دوست کور
گشت ما را پس گلستان قعر گور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن اشاره به دیالوگی بین هامان و شخص دیگری دارد که در آن هامان به شدت از رفتار و گستاخی کسی که در برابر شاه صحبت کرده، خشمگین است. او از شاه میخواهد که این فرد را مجازات کند و احساس خجالت و ذلت در برابر قدرت شاه را بیان میکند. هامان به شدت تحت تأثیر قدرت شاه قرار دارد و در عین حال میگوید بهتر است که مانند بندهای در آتش بسوزد تا اینکه شاهد این توهینها به شاه باشد. او بر این باور است که چنین گستاخیها باید با قاطعیت مواجه شود، و در کل متن به تضاد بین قدرت و فروتنی، و آسیبهای ناشی از سرکشی میپردازد.
هوش مصنوعی: وقتی هامان را تنها دید، به او حمله کرد و گریبانش را پاره کرد.
هوش مصنوعی: آن موجود شرور با صدای بلند فریاد زد و گریه کرد و دستار و کلاه را به زمین زد.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است کسی با چنین جسارتی، در برابر چهره شاه اینگونه سخن بیهوده بگوید؟
هوش مصنوعی: تمام جهان را به تسخیر خود درآوردهای، زیرا تو با سرنوشت مانند طلا رفتار کردهای.
هوش مصنوعی: سلطانان از دور و نزدیک بیآنکه لجبازی کنند، مالی را به سوی تو میآورند.
هوش مصنوعی: پادشاهان با خوشحالی لبهای خود را به هم میمالند، زیرا بر روی خاک تو، مانند کیقباد، احساس شادمانی میکنند.
هوش مصنوعی: اگر اسب سرکش و یاغی، اسب ما را ببیند، به سرعت از سمت ما دور میشود و بدون عصا میگریزد.
هوش مصنوعی: تا کنون تو معبود و پرستیده جهان بودهای و من کوچکترین بندگانت هستم.
هوش مصنوعی: به هزاران درد و رنج و سختی افتادن، بهتر از این است که انسان به جای خدایی، مرید و خدمتگزار یک بنده باشد.
هوش مصنوعی: ای شاه چین، ابتدا مرا نکش تا چشمانم شاه تو را نبیند.
هوش مصنوعی: ای کاش مرا به قتل برسانی تا چشمانم این خواری و ذلت را نبینند.
هوش مصنوعی: اگر وجود ندارد و نباید چنین باشد که زمین به دور خود بچرخد، همانطور که زمین میچرخد.
هوش مصنوعی: خدمتگزاران ما در کنار ما خواهند بود، اما کسانی که بدون درک و احساس به ما نزدیک میشوند، باعث درد و رنج میشوند.
هوش مصنوعی: دشمنان ما با خوشحالی به زندگی ادامه میدهند، اما دوست ما در این میان دچار ناامیدی و تاریکی شده؛ حال آنکه ما به خاطر مشکلاتی که داریم، به عمق زمین و گور نزدیک میشویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.