گنجور

 
مشتاق اصفهانی

آن کس که بود به دلبری فرد اینست

آن گل که نموده چهره‌ام زرد اینست

دردم گر هست بی‌دوا نبود درد

می‌بیند و طعنه می‌زند درد اینست