گنجور

 
 
 
خاقانی

خواهی که شود دل تو چون آئینه

ده چیز برون کن از میان سینه

حرص و دغل و بخل و حرام و غیبت

بغض و حسد و کبر و ریا و کینه

باباافضل کاشانی

مستم به خرابات، ولی از می نه

نقلم همه نقل است و حریفم شئ نه

در گوشهٔ خلوتم نشان پی نه

اشیاء همه در من و من در وی نه

اوحدالدین کرمانی

رسمی است میان اهل دل دیرینه

کز کینه تهی کنند دایم سینه

در دل همه حلم و بردباری باید

صاحبدل ریش سینه اندر کینه

مولانا

صوفی نشوی به فوطه و پشمینه

نه پیر شوی ز صحبت دیرینه

صوفی باید که صاف دارد سینه

انصاف بده صوفی و آنگه کینه

شاه نعمت‌الله ولی

حرص و حسد و بعض و ریا و کینه

اوصاف بشر طبیعت دیرینه

حقا که به گرد هیچ مردی نرسی

تا پاک نگردت از اینها سینه

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه