سرودم را به جرگ بلبلان رنگ دگر باشد
که من مرغ دگر آهنگم آهنگ دگر باشد
ز یمن فقر خاکستر نشینی نشکند شانم
که من شاه دگر اورنگم اورنگ دگر باشد
مجو پایان درین وادی که هر فرسنگ را کانجا
بانجام آوری آغاز فرسنگ دگر باشد
درین بستانسرا هر تنگدل را غنچهسان دیدم
بتنگی چون دل من کی دل تنگ دگر باشد
بود در کف قضا را آن فلاخن چرخ سرگردان
که در دنبال هر سنگش روان سنگ دگر باشد
نگردد تا قیامت عرصه عشق از جدل خالی
درین میدان زپی هر جنگرا جنگ دگر باشد
مشو غافل ز مکر چشم جادویش که این پرفن
برنگ دیگرش هر لحظه نیرنگ دگر باشد
بخون آغشته میآید ز دل اشگم عجب نبود
گرش این گوهر آب دیگر و رنگ دگر باشد
دلم در سینه مشتاق از کدورتهای پیدرپی
بود آیینهای کش هر نفس زنگ دگر باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و احساسات شاعر میپردازد. شاعر بیان میکند که سرودش مانند آواز بلبلان متفاوت و خاص است، و او به عنوان یک پرنده متفاوت، آهنگ و رنگی دیگر دارد. او میگوید فقر و سختی نمیتواند جایگاهش را خراب کند، زیرا او شاهی با رونق دیگر است.
شاعر اشاره میکند که در هر قدم این دنیا، آغاز و پایانی وجود ندارد و هر مسیر به مسیر دیگری منتهی میشود. در باغ زندگی، او دلتنگی را میبیند و همچنان تأکید میکند که دل تنگی او منحصر به فرد است.
همچنین، او بر این نکته تأکید میکند که عشق همیشه با جدل و جنگ همراه است و هر واقعه جدیدی، یک رویداد جدید را به دنبال دارد. شاعر هشدار میدهد که مراقب جادوی چشمان دیگران باشد، زیرا این جادو به هر لحظه تغییر شکل میدهد.
در نهایت، او از سکوتی که بر دلش نشسته و کدورتهای پیدرپی میگوید، و باور دارد که هر نفسش عوض شده و مانند آینه، زنگهای جدیدی به خود میگیرد. کل اثر به احساسات عمیق و پیچیده شاعر نسبت به زندگی، عشق و تحولات آن میپردازد.
هوش مصنوعی: من آوازم را به جمع بلبلان میخوانم، اما این سرود با آنها متفاوت است؛ زیرا من یک پرندهام با نغمهای متفاوت.
هوش مصنوعی: از نعمت فقر و بینیازی نمیهراسم، زیرا من شاه و صاحب مقام و منزلتم هستم و مقام من نمیتواند با چیزی کمرنگ شود. مقام و وجود من از آنچه هستند جداست و مرتبهام فراتر از این مسایل مادی است.
هوش مصنوعی: در این مسیر به دنبال پایان نباش، زیرا هر بخشی از راه که به انتها میرسد، آغاز قسمت جدیدی از مسیر است.
هوش مصنوعی: در این باغ، هر کسی را که دیدم که دلش تنگ است، مانند غنچهای در حال پژمردگی به نظر میرسید. مثل من، آیا کسی دیگر هم دلش اینقدر تنگ خواهد بود؟
هوش مصنوعی: در سرنوشت، آن فلاخن سرگردان وجود دارد که به دنبال هر سنگی که پرتاب میکند، سنگ دیگری در راه است.
هوش مصنوعی: تا روز قیامت، عرصه عشق هیچگاه از درگیریها خالی نخواهد بود و در این میدان، هر نبردی به دنبال نبردی دیگر خواهد بود.
هوش مصنوعی: از فریبندگی چشمهای او غافل نشو، زیرا هر لحظه چهرهاش به شکلی دیگر و با نیرنگی جدید جلوهگر میشود.
هوش مصنوعی: با دل آمیخته به درد، اشکهایم میریزد و جای شگفتی نیست اگر این قطرات با آب و رنگ دیگر به دنیا بیایند.
هوش مصنوعی: دل من در سینه به شدت longing و در جستجوی روشنی است و به خاطر مشکلات و دردهای مداوم، هر بار که نفس میکشم، انگار آینهای جدید از زنگها و غمها در برابر من دیده میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.