در جمله، ذکر فکرت ملک شایع شد. بلار وزیر اندشید که اگر در استکشاف آن ابتدا کنم از رسم بندگی دور افتد، و اگر اهمالی ورزم ملایم اخلاص نباشد. پس به نزدیک ایراندخت رفت و گفت: چنین حالی افتاده است و از آن روز که من در خدمت ملک آمدهام تا این غایت هیچ چیز از من مطوی نداشته است، و در خرد و بزرگ اعمال بی مشاورت من خوض کردن جایز نشمرده است، و یک دو کرت براهمه را طلبیده است و مفاوضتی پیوسته و اکنون خلوتی کرده است و متفکر و رنجور نشسته، و تو امروز ملکه روزگاری و پناه لشکر و رعیت، و پس از رحمت و عاطفت مَلِک، عنایت و شفقت تو باشد؛ میترسم از آنچه آن طراران او را بر کاری تحریض کنند که اواخر آن به حسرت و ندامت کشد. ترا پیش باید رفت و واقعه معلوم گردانید و مرا اعلام داد تا تدبیری کنم.
ایراندخت گفت: میان من و ملک عتابی رفته است. بلار گفت: پوشیده نماند که چون ملک متفکر باشد خدمتگاران بستاخی نیارند کرد؛ جز کار تو نیست، و من بارها از ملک شنودهام که هرگاه ایراندخت پیش من آید اگرچه در اندوهی باشم شاد گردم. برو این کار بکن و منّت بزرگ بر کافه خدم و حشم متوجه گردان و نعمتی عظیم خلق را ارزانی دار.
ایراندخت پیش ملک رفت و شرط خدمت بجای آورد و گفت: موجب فکرت چیست؟ و آنچه ازیرا همه ملعون شنودهای بندگان را اعلام فرمای تا موافقت نمایند، که یکی از شرایط بندگی آنست که در همه معانی مشارکت طلبیده شود، و میان غم و شادی و محبوب و مکروه فرق کرده نیاید. ملک فرمود که: نشاید پرسید از چیزی که اگر بیان کنند رنجور گردی. لاتسالوا عن اشیاء ان تبد لکم تسوکم.
ایراندخت گفت: مباد که شاه به اضطرار باید بود، و اگر، والعیاذ بالله، غمی حادث گردد عزیمت مردان در ملازمت سیرت ثبات و محافظت سنت صبر تقدیم فرماید، چه رای روشن او را مقرر است که جزع رنج را زیادت کند، که المصیبة للصابر واحدة و للجازع اثنان. و نیز از اسباب امکان و مقدرت چیزی قاصر نیست که بدان تاویل غمگین شاید بود: هر آفت و هر مشغولی که تازه شود دفع آن ساخته است و مهیا.
هم گنج داری هم خدم بیرون از جه از کتم عدم.
بر فرق فرقد نه قدم بر بام عالم زن علم
انجم فرو روب از فلک عصمت فروشوی از ملک
بر زن سما را بر سمک انداز در کتم عدم
و پادشاه موفق آنست که چون مهمی حادث گردد وجه تدارک آن بر کمال خرد و حصافت او پوشیده نگردد و طریق تلافی آن پیش رائد فکرت او مشتبه نماند، و المرء یعجز لا المحالة. و تفصی از چنین حوادث و دفع آن جز به عقل و ثبات و خرد و وقار ممکن نشود.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، بلار وزیر به فکر فرود آمده و درباره وضعیت پیشآمده برای ملک تفکر میکند. او نگران است که اگر به جستجوی حقیقت بپردازد، ممکن است از رسم بندگی دور شود. به همین دلیل به «ایران دخت» میگوید که باید به نزد ملک برود و از او بخواهد تا در شرایط خدمت، در امور مشورت کند. ایران دخت به نزد ملک میرود و از او میپرسد که چرا در فکر و نگرانی است. ملک پاسخ میدهد که مسائل را نمیتوان فاش کرد و پرسش در این زمینه شایسته نیست. ایران دخت بر اهمیت ثبات در برابر مشکلات و توانایی در دفع آفات تأکید میکند و میگوید که پادشاه باید به موقعیتها با عقل و حکمت مواجه شود و از مشکلات فرار نکند. در نهایت، او به مهر و محبت و تدبیر در برابر سختیها اشاره میکند و میگوید که انسان باید با صبر و ثبات با چالشها روبرو شود.
هوش مصنوعی: در جمله، موضوعی درباره فکر و ملک مطرح شده است. بلار، وزیر، نگران بود که اگر به دنبال کشف این موضوع برود، از جایگاه خود به عنوان خدمتگزار دور میشود و اگر بیتوجهی کند، ممکن است دلسوزی واقعی از او دور بیفتد. بنابراین به سراغ ایراندخت رفت و به او گفت: چنین وضعی به وجود آمده و از زمانی که من به خدمت ملک آمدهام، هیچ چیزی از من مخفی نبوده است. او هیچگاه بدون مشورت من تصمیمگیری نکرده و بارها به من مراجعه کرده است. اکنون او در تنهایی و اندوه نشسته و تو امروز ملکه این دوران و پناه لشکر و رعیت هستی. پس از محبت و توجه ملک، این تو هستی که باید عنایت و محبت کنی. میترسم که برخی افراد او را به کاری وادار کنند که در پایان، سبب ندامت و حسرت او شود. بنابراین، تو باید به جلو بروی، این موضوع را روشن کنی و به من اطلاع بدهی تا بتوانم تدبیری بیندیشم.
هوش مصنوعی: ایراندخت گفت: میان من و ملک عتابی پیش آمده است. بلار جواب داد: مشخص است که زمانی که ملک در فکر باشد، خدمتکاران جرات عمل ندارند؛ کاری جز کار تو وجود ندارد و من بارها از ملک شنیدهام که هرگاه ایراندخت نزد او بیاید، حتی اگر ناراحت باشد، شاد میشود. برو این کار را انجام بده و لطف بزرگی را بر همه خدمتگزاران و لشکر خود نازل کن و نعمتی بزرگ به مردم عطا کن.
هوش مصنوعی: ایراندخت به نزد ملک رفت و شرایط خدمت را به اجرا درآورد و پرسید: علت این فکر چیست؟ و هر آنچه از این موضوع تا کنون شنیدهای، به بندگان بگو تا هماهنگ شوند، زیرا یکی از شرایط بندگی این است که در تمام امور مشورت خواسته شود و بین غم و شادی و محبوب و ناخوشایند تفاوتی قائل نشوند. ملک پاسخ داد که: نباید از موضوعاتی پرسید که اگر دربارهشان صحبت شود، دل را آزرده میسازند.
هوش مصنوعی: ایراندخت گفت: اساساً نباید شاه در شرایط اضطراری باشد و اگر خدای ناکرده مشکلی پیش بیاید، باید مردان همواره در مسیر ثبات و صبر بمانند. زیرا عقل او این را میگوید که نگرانی و پریشانی تنها باعث افزایش درد میشود. همچنین هر مصیبت برای صبرکنندگان درد واحدی دارد، در حالی که برای افرادی که شکایت میکنند، دو درد به همراه دارد. همچنین هیچ عاملی برای ایجاد ناامیدی و غم وجود ندارد، چرا که هر مشکل و چالشی که پیش میآید میتوان حل کرد و برای آن آمادگی لازم وجود دارد.
هوش مصنوعی: تو هم ثروتی داری و هم خدمت، دیگر چه چیزی از کتمان وجود میخواهی؟ بر فراز ستارههای درخشان، دانش و آگاهیات را در جهان منتشر کن.
هوش مصنوعی: ستارگان را از آسمان عصمت دور کن و از ملک این دنیا به زن آسمان بیفکن، مانند سمکی که در پوشش عدم پنهان است.
هوش مصنوعی: پادشاهی موفق است که در موقع بروز یک مشکل، نتواند تدبیر آن را با هوش و بصیرت خود به خوبی بسنجد و راه حل آن در ذهنش مبهم باقی نماند. انسانها در نهایت در برابر مشکلات ناتوان خواهند بود. برای پیشگیری یا مقابله با چنین حوادثی، تنها به عقل، آرامش، و درایت نیاز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.