کزین روی ارژنگ آمد به پیش
وزین روی هیتال با فیل خویش
دو لشکر برابر دگر صف زدند
غو پیل بر شد به چرخ بلند
جهانرا تو گفتی سیاهی گرفت
سیاهی بر مه به ماهی گرفت
به پیش سپه پیلبانان شدند
بکردند حصنی ز پیلان بلند
ز نعل ستوران زمین گشت چاک
شد انباشته چشمه خور ز خاک
ز پیش سپه هندوئی چون هیون
بکف بر یکی نیزه ای چون ستون
درآمد به میدان برخواست گرد
هم آورد خود خواست اندر نبرد
ز لشکرگه شاه هیتال تیز
یکی گرد با تیغ و کوپال نیز
به میدان او رفت و برخاست گرد
برآمد بگیر و بدار نبرد
دو پر دل ابر هم زدند از ستیز
بزد مرد ارژنگ رخ در کویز
دو لشکر خروشان چو دریا شدند
زمین و فلک زیر و بالا شدند
چو نصوح دید آن برانگیخت فیل
خروشان درآمد چو دریای نیل
برآورد ژوبین تیزاب دار
بزد بر جگرگاه مرد سوار
چنان زدش زوبین کزو درگذشت
ز پا تن ببرد پای از سر گذشت
از آن هر دو لشکر برآمد خروش
غو نای برد از سر مرد هوش
ز گردان هیتال مردی دگر
چو آمد زمان وی آمد بسر
به ژوبین ورا نیز افکند خوار
غو نای بر شد به چرخ چهار
یکی دیگر آمد به میدان دلیر
ز بالا ورا نیز آورد زیر
به ژوبین دو شش مرد هیتال شاه
بیفکند بصوح بر خاک راه
جهان گشت در چشم هیتال تار
چه دید آنچنان دست ضرب سوار
همی خواست برگردد از رزمگاه
کز آن دشت برخاست گرد سپاه
ز سر تا به پا بود پوشیده زرد
سواری برون آمد از تیره گرد
برخ برقع و تیغ هندی بدست
چو آمد سر ره به نصوح بست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، نبردی میان دو لشکر، یکی متعلق به ارژنگ و دیگری به هیتال، توصیف شده است. دو لشکر در برابر هم صفآرایی کردند و صدای خروش فیلها به آسمان بلند شد. در میدان نبرد، دو جنگجو بایکدیگر درگیر شدند و زد و خوردی شدید آغاز شد. مردی از لشکر هیتال به میدان آمد و با نیزهای بزرگ به جنگ پرداخت. در این حین، جنگجویان همچنان با یکدیگر میجنگیدند و زمین و آسمان تحت تأثیر این نبرد بزرگ به طرز عجیبی به هم ریختند.
در ادامه، یکی از جنگجویان ارژنگ با زوبینی پرتابی قوی، ضربهای به یکی از سواران زد و او را از پای درآورد. همچنین، جنگجویی دیگر از لشکر هیتال به میدان آمد و به سوار دیگری آسیب رساند. جنگ به شدت ادامه داشت و هر دو لشکر در حال خروش و جنگ بودند. در اواخر متن، فردی با پوشش زرد از میان گرد و غبار بیرون میآید و به سمت نصوح میشتابد. نبرد، صحنههای حماسی و ترسناکی را به تصویر میکشد که نشان دهنده زورآزمایی و دلاوری جنگجویان است.
هوش مصنوعی: به دلیل زیبایی و جذابیتی که این چهره دارد، به طرف او آمدهام و از چهره دیگران، مانند هیتال که با فیلش است، دوری کردهام.
هوش مصنوعی: دو ارتش در برابر هم صفآرایی کردند و غوغایی ایجاد شد که همچون فیل به آسمان بلندی رسید.
هوش مصنوعی: تو گفتی که دنیا در تیرگی فرو رفته و این تاریکی بر ماه و ماهی سایه افکنده است.
هوش مصنوعی: آنها به سوی سپاه فیلسواران رفتند و دژی بلند از فیلها ساختند.
هوش مصنوعی: به دلیل حرکت و نشانههای اسبها، زمین دچار آسیب و ترک خوردگی شده و این ترکها باعث شدهاند که آبهای زیرزمینی از خاک بالا بیایند و به سطح زمین برسند.
هوش مصنوعی: سرباز هندو در برابر سپاهیان ایستاده است و نیزهاش مانند ستونی محکم و قوی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: به میدان وارد شد و جمعیت دورش را گرفتند. او در این نبرد به خواست خود آماده شد.
هوش مصنوعی: از میان سپاه پادشاه هیتال، یکی شخصی شجاع و چالاک با شمشیر و کلاهی بر سر به میدان آمده است.
هوش مصنوعی: او به میدان جنگ رفت و دورش گرد و غبار برخاست. آماده شو و هم او را بگیر و در نبرد نگهدار.
هوش مصنوعی: دو ابر بزرگ در آسمان به علت نبردی که داشتند، در هم درگیر شدند و مردی با چهره ارژنگ که در جنگل بود، از این ماجرا بینصیب نماند.
هوش مصنوعی: دو گروه بزرگ و شورانگیز مانند دریا به هم برخورد کردهاند و زمین و آسمان به هم ریخته و دگرگون شدهاند.
هوش مصنوعی: وقتی نصوح آن صحنه را دید، فیل خروشان و نعرهزن به راه افتاد، همانند دریای نیل که طغیانی عظیم دارد.
هوش مصنوعی: تیر تند و سوزان را بالا برد و بر جگر جنگجوی سوار زد.
هوش مصنوعی: او به قدری با نیزه به او ضربه زد که جانش را از دست داد و بدنش از پاها جدا شد. این ضربه به حدی شدید بود که از سر تا پایش را دربرگرفت.
هوش مصنوعی: از هر دو طرف جنگ صدای بلندی برخاست که مردان را به وجد آورد و هوش از سرشان برد.
هوش مصنوعی: مردی از قبیله هیتال به دنیا آمد که زمان او فرا رسیده بود و زندگیاش آغاز شد.
هوش مصنوعی: با نیزه او را به زمین انداخت، و نالهی او در آسمان طنین انداخت.
هوش مصنوعی: یک فرد شجاع دیگر به میدان آمد و از بالا بر او تسلط یافت و او را به زمین زد.
هوش مصنوعی: مردان جنگجوی هیتال به وسیله نیزه خود شاه را بر زمین انداختند و او بر خاک راه افتاد.
هوش مصنوعی: جهان در دید هیتال مانند دنیایی تاریک شده است. او چه چیزی را مشاهده کرده که آن دست قوی بر او ضربه میزند؟
هوش مصنوعی: او میخواست از میدان جنگ بازگردد، زیرا از آن دشت گرد و غبار سپاه برخاسته بود.
هوش مصنوعی: یک سوار زردپوش از دل تاریکی بیرون آمد و از سر تا پا لباس زرد به تن داشت.
هوش مصنوعی: به زودی، پردهها کنار میروند و در دست من تیغ هندی قرار میگیرد. وقتی که راه درست را پیدا کنم، به نیکی و صداقت میپردازم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.