مدعی که آتش اعراض فروزندهٔ توست
مدعای دل او سوختن بندهٔ توست
گر کنی پرسش و بی جرم بود چون باشد
تهمت آلود گنه کاین همه شرمندهٔ توست
آن که افکنده به همت دو جهان را ز نظر
این گمان میکندش کز نظر افکندهٔ توست
کم مبادا که طراوت ده باغ طربست
گریهٔ بنده که آب چمن خندهٔ توست
محتشم کز چمن وصل تواش رانده فلک
بندهٔ ریشهٔ امید ز دل کندهٔ توست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.