دی ز شوخی بر من آن توسن دوانیدن چه بود
نارسیده بر سر من باز گردیدن چه بود
تشنهای را کز تمنا عاقبت میسوختی
آب از بازیچهاش بر لب رسانیدن چه بود
خستهای را کز جفا میکردی آخر قصد جان
در علاجش اول آن مقدار کوشیدن چه بود
گر دلت نشکفته بود از گریهٔ پردرد من
سر فرو بردن چو گل در جیب و خندیدن چه بود
گرنه مرگ من به کام دشمنان میخواستی
بهر قتلم با رقیب آن مصلحت دیدن چه بود
ور نبودت ننگ و عار از کشتن من بعد قتل
آن تاسف خوردن و انگشت خائیدن چه بود
محتشم ای گشته در عالم بدین داری علم
بعد چندین ساله زهد این بت پرستیدن چه بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد رفتار و دوگانگی انسانی میپردازد. شاعر در آن به سوالاتی درباره تضادهای رفتاری و احساسی میپردازد. او به توسن (نماد قدرت و شجاعت) که به شوخی میدواند، اشاره میکند و از عدم جدیت در مسائل مهم زندگی مینالد. شاعر از تشنگی و آرزوهای ناکام میگوید و افسوس میخورد که چرا حتی در مواجهه با درد و رنج، کمبود تلاشی برای بهبود وجود دارد. او به تلاشهای بینتیجه و برخوردهای ظالمانه اشاره میکند و از دیگران میپرسد که هدف واقعی آنها از این رفتارها چه بوده است. شاعر همچنین به موضوع مرگ و عدم ننگ و عار از کشتن دیگران میپردازد و در پایان به روحانیمآبی و زهد سطحی در جهان انتقاد میکند، پرسشی را مطرح میکند که هدف این ظواهر چیست. در کل، شعر به بررسی تناقضات انسانی و انتقادات اجتماعی میپردازد.
هوش مصنوعی: دیروز با شوخی و بازی، آن اسب نر چطور بر من شتابان آمد؟ چرا هنوز نرسیده، دوباره به سمت من بازگشت؟
هوش مصنوعی: شخصی که در پی آب بوده و به شدت تشنه است، در نهایت با آرزو کردن برای آب میسوزد. حالا سوال این است که چه فایدهای دارد که آب را به او برسانیم در حالی که فقط به خاطر بازی و شوخی این کار را میکنیم؟
هوش مصنوعی: اگر کسی را که از درد و رنج خسته شده، با بیرحمی آزار میدهی، آخرش چه فایدهای دارد؟ ابتدا باید بفهمی که چقدر باید برای درمان او تلاش کنی.
هوش مصنوعی: اگر دل تو از درد و گریهام شکسته نشده بود، پس چرا مانند گل سر به زیر میبردی و میخندیدی؟
هوش مصنوعی: اگر نمیخواستی که مرگ من برای دشمنان شادی به بار آورد، پس چه دلیلی داشت که با رقیب خود در مورد قتل من توافق و همکاری داشته باشی؟
هوش مصنوعی: اگر تو هیچ عذاب و شرمی از کشتن من نداری، پس بعد از این قتل چرا تأسف میخوری و خودت را سرزنش میکنی؟
هوش مصنوعی: محتشم، تو که در این دنیا به این مقدار آگاهی رسیدهای، بعد از سالها زهد و پارسایی، پرستش این بت چه فایدهای داشت؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن چه بود
وان روان بگذشتن آنگه باز پس دیدن چه بود
با رفیقان گر نه رمزی داشت از من در میان
آن اشارت کردن پنهان و خندیدن چه بود
بی دلی می گفت دی کان ماه را خانه کجاست
[...]
دی براهم دیدن و آنگاه نادیدن چه بود؟
روی گردانیدن و از راه گردیدن چه بود؟
گر نه در دل داشتی کز رشک گریم زار زار
پیش من رخ در رخ اغیار خندیدن چه بود؟
خواستی کز ساغر حسرت خورم خون جگر
[...]
دی به شیرین عشوه هر دم سوی من دیدن چه بود
وز پی آن زهر از ابرو چکانیدن چه بود
گر نبودی بر سر آتش ز اعراض نهان
همچو موی خویشتن بر خویش پیچیدن چه بود
گربدی از من نمیگفتند خاصان پیش تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.