زانطره دل سوی ذقنت رفته رفته رفت
در چه ز عنبرین رسنت رفته رفته رفت
پیشت چو شمع اشگ بتان قطره قطره ریخت
صد آبرو در انجمنت رفته رفته رفت
من بودم و دلی و هزاران شکستگی
آن هم به زلف پرشکنت رفته رفته رفت
گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر
عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت
رفتی به مصر حسن و نرفتی ازین غرور
آن جا که بوی پیرهنت رفته رفته رفت
جان را دگر به راه عدم ده نشان که دل
در فکر نقطهٔ دهنت رفته رفته رفت
ای محتشم فغان که نیامد به گوش یار
آوازهای که از سخنت رفته رفته رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.