نقطۀ خال لبت مرکز و ما پرگاریم
همه سرگشته در آن دائرۀ رخساریم
خضر سرچشمۀ نوشیم و چنان می نوشیم
که دو صد ملک سکندر بجوی نشماریم
آبرو را نفروشیم به یک جرعۀ می
زانکه از ساغر ابروی تو ما سرشاریم
ما که با طرۀ زلف تو در آویخته ایم
گر بگویند عجب نیست که ما طراریم
در گلستان حقائق که خرد خاموش است
بلبل نغمه گر و طوطی خوش گفتاریم
به هوای گل رخسار تو زاریم و نزار
مرغ زاریم و ز گلزار جهان بیزاریم
گرچه زان غمزۀ مستانه خرابیم ولی
لاله سیان داغ و چه نرگس همه شب بیداریم
واعظا پند مده دام منه در ره ما
ما که در پند تو جز بند نمی پنداریم
ای ملامت گر از اسرار قدر بیخبری
که دچار غم عشقیم ولی ناچاریم
حذر از آه دل مفتقر غمزده کن
زانکه در طور غمش نخلۀ آتشباریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.