محمد بن منور
»
اسرار التوحید
»
باب دوم - در وسط حالت شیخ
»
فصل اول - حکایات کرامات شیخ
»
حکایت شمارهٔ ۳۲
استاد عبدالرحمن گفت، کی مقری شیخ ما بود، که روزی شیخ در نشابور مجلس میگفت علویی بود در مجلس شیخ، مگر بدل آن علوی بگذشت کی نسب ماداریم و عزت و دولت شیخ دارد. شیخ در حال روی بدان علوی کرد و گفت یا سید بهتر ازین باید و بهتر ازین باید. آنگه روی به جمع کرد و گفت میدانید کی این سید چه میگوید؟ میگوید کی نسب ما داریم و دولت و عزت آنجاست. بدانک محمد علیه السلام هرچ یافت از نسبت یافت نه از نسب، کی بوجهل و بولهب هم از آن نسب بودند و شما به نسب از آن مهتر قناعت کردهاید و ما همگی خویشتن را در نسبت بدان مهتر بپرداختهایم و هنوز قناعت نمیکنیم، لاجرم از آن دولت و عزت که آن مهتر داشت ما را نصیب کرد و بنمود کی راه به حضرت ما به نسبت است نه به نسب.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: استاد عبدالرحمن در مورد سخنانی از یک سید علوی در مجلس شیخ در نشابور صحبت میکند. این سید میگوید که ما نسب و عزت داریم و باید به آن افتخار کنیم. شیخ به او پاسخ میدهد که این نسب نباید ملاک ما باشد، زیرا پیامبر اسلام (محمد) نیز ارزشی که یافت، به خاطر نسبش نبود، بلکه به دلیل عمل و شخصیتش بود. او اشاره میکند که افرادی مانند ابوجهل و ابولهب نیز از کسانی بودند که از نسب خوب برخوردار بودند، اما به خاطر ویژگیهایشان از این عزت بیبهره بودند. بنابراین، مهمتر از نسب، عمل و نسبت به خداوند است که باید مد نظر قرار گیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.