گنجور

 
 
 
کمال‌الدین اسماعیل

زلف تو که در سیه گری چا کرتست

گویی که ز مشک افسری بر سر تست

سر بر زانو چرا نها دست چو من؟

آخر نه بناز روز و شب در بر تست؟

مولانا

ای شب چه شبی که روزها چاکر تست

تو دریائی و جان جان اخگر تست

اندر دل من شعله زنانست امشب

آن آتش و آن فتنه که اندر سر تست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه