گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: وَ قَیَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ در ایشان ساختیم و بریشان بستیم هم نشینان و هم سازان، فَزَیَّنُوا لَهُمْ تا می‌آرایند ایشان را، ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ هر چه پیش‌ ایشان فاست از آخرت تا بآن کافر می‌شوند وَ ما خَلْفَهُمْ و هر چه پس ایشان فاست از دنیای ایشان تا گرد میکنند، وَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ و برایشان سخن خدا بتهدید واجب گشت و راست شد، فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ همچون گروهانی که پیش ایشان بودند و گذشتند، مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ از پری و آدمی، إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ (۲۵) که ایشان زیان‌کاران بودند و از خویشتن درماندگان.

وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا ناگرویدگان گفتند: لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ مشنوید این قرآن را، وَ الْغَوْا فِیهِ و سخن نابکار در آن افکنید «۲»، لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ (۲۶) تا مگر او را از خواندن باز شکنید.

فَلَنُذِیقَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا براستی که بچشانیم ناگرویدگان را، عَذاباً شَدِیداً عذابی سخت، وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ (۲۷) و پاداش دهیم ایشان را ببتر پاداشی بر بترکاری که میکردند.

ذلِکَ جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ آنست پاداش دشمنان اللَّه، النَّارُ آن پاداش آتش است، لَهُمْ فِیها دارُ الْخُلْدِ ایشانراست در ان آتش سرای جاویدی، جَزاءً بِما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ (۲۸) پاداش را بآنچه بسخنان ما می‌کافر شدند و از گرویدن می‌بازنشستند.

وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا ناگرویدگان گویند در آتش: رَبَّنا أَرِنَا الَّذَیْنِ أَضَلَّانا خداوند ما با ما نمای آن دو تن که ما را بی‌راه کردند، مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ از پری و آدمی، نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا تا ایشان را در زیر پای آریم، لِیَکُونا مِنَ الْأَسْفَلِینَ (۲۹) تا از ما که فرودیم فروتر باشند.

إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ایشان که گفتند خداوند ما اللَّه است، ثُمَّ اسْتَقامُوا و آن گه بر آن بپائیدند، تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ می‌فرود آیند برایشان فریشتگان، أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا میگویند که مترسید و اندوه مدارید، وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ (۳۰) و شاد باشید بآن بهشت که شما را وعده می‌دادند.

نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ‌ ما دست گیران و یاری دهان شماایم، فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ در زندگانی این جهان و در ان جهان، وَ لَکُمْ فِیها ما تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ‌ و شما راست در بهشت هر چه دلهای شما خواهد، وَ لَکُمْ فِیها ما تَدَّعُونَ (۳۱) و شما راست در آن هر چه شما را آرزو خواهد.

نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِیمٍ (۳۲) پیش آورده‌ایست از آمرزگاری مهربان.

وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا کیست نیکوتر سخن، مِمَّنْ دَعا إِلَی اللَّهِ از آن کس که با خدای میخواند. وَ عَمِلَ صالِحاً و کار نیک میکند، وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ (۳۳) و میگوید که من از گردن نهادگانم.

وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ هرگز یکسان نبود نیکویی و بدی، ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ جفا و سفه باز زن بپاسخ دادن و پاداش کردن هر چه آن نیکوتر، فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ که آن کس که میان تو و میان او دشمنی است، کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ (۳۴) گویی که دوستی است یاری بدل نزدیک.

وَ ما یُلَقَّاها و در دل و در دهن ندهند این خصلت و این حسنة و این عادت و خوی نیکو را، إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا مگر شکیبایان را، وَ ما یُلَقَّاها و در دل ندهند آن را، إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (۳۵) مگر کسی با بهره‌ای نیکو از ایمان و از بهشت.

وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ و هر گاه که بتو رسد از دیو گردن گشتنی و بسر برداشتنی و در خشم کردنی و وسوسه افکندنی، فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ فریاد خواه باللّه، إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (۳۶) که او شنواست و دانا.