گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: «وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی» ترا دادیم سبع مثانی، «وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ (۸۷)» و قرآن بزرگوار.

«لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ» نگرد و چشم خویش در آن نبندی و ننگری، «إِلی‌ ما مَتَّعْنا بِهِ» بآنک ایشان را بر خوردار کردیم بآن، «أَزْواجاً مِنْهُمْ» قومی را از مردان و زنان، «وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ» و بر ایشان اندوه نخوری، «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ (۸۸)» و فروتن باش گرویدگان را.

«وَ قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ (۸۹)» و گوی که من بیم نمایم آشکارا.

«کَما أَنْزَلْنا عَلَی الْمُقْتَسِمِینَ (۹۰)» همچنانک فرو فرستادیم برین مقتسمان.

«الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ (۹۱)» ایشان که قرآن بجادویی فرا داشتند و آن را پاره پاره باز دادند.

«فَوَ رَبِّکَ» بخداوند تو، «لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ (۹۲)» که ناچاره پرسیم ایشان را همگان.

«عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ (۹۳)» از آنچ در دنیا می‌کردند.

«فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ» سخن شکاف و باز نه با دشمنان من، «وَ أَعْرِضْ» و روی گردان، «عَنِ الْمُشْرِکِینَ (۹۴)» از مشرکان.

«إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ (۹۵)» ترا کفایت کردیم کار این افسوس گران.

«الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» ایشان که با اللَّه تعالی خدایی دیگر می‌گویند، «فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ (۹۶)» آری آگاه شوند.

«وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُونَ (۹۷)» و نیک می‌دانیم که دل تو تنگ می‌شود از آنچ می‌گویند مرا و ترا.

«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ» خداوند خویش را بپاکی می‌ستای، «وَ کُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ (۹۸)» و از پرستکاران می‌باش.

«وَ اعْبُدْ رَبَّکَ» و خداوند خویش را پرست، «حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ (۹۹)» تا آن گه که بتو آید آن روز که همه خلق بی‌گمانند در آن روز.

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode