گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ بدانید که هر چه از دشمن یابید، فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ خدای را است پنج یک آن، وَ لِلرَّسُولِ و رسول را، وَ لِذِی الْقُرْبی‌ و حق خویشان، وَ الْیَتامی‌ و نارسیدگان پدر مردگان، وَ الْمَساکِینِ و درویشان، وَ ابْنِ السَّبِیلِ و راه گذریان، إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ اگر ایمان آوردید بخدای، وَ ما أَنْزَلْنا عَلی‌ عَبْدِنا و از آنچه فرو فرستادیم بر بنده خویش، یَوْمَ الْفُرْقانِ روز که جدایی پیدا شد، یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ آن روز بود که دو گروه روی بر روی آوردند، وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ. (۴۱) و خدای بر همه چیز تواناست.

إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیا آن گه که شما بگوشه نزدیک‌تر بودید از وادی، وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوی‌ و ایشان دورتر بگوشه از آن، وَ الرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنْکُمْ و دشمنان شما فروتر از شما، وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ و اگر شما آن کار سگالیده بودید با هم، لَاخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعادِ در وعده نهادن ناهموار سخن بودید، وَ لکِنْ لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولًا لکن خواست خدای بر گزارد کاری که درخواست وی کردنی بود، لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ، تا هر که تباه شود و گمراه ماند از کاری روشن تباه ماند، حجت بر وی درواخ گشته و پیغام بوی رسیده، وَ یَحْیی‌ مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ و هر که زنده ماند نه پندار و گمان، وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ (۴۲) و خدای شنوائیست دانا.

إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنامِکَ قَلِیلًا بتو مینمود خدای ایشان را در خواب تو اندکی، وَ لَوْ أَراکَهُمْ کَثِیراً و اگر ایشان را بشما فراوان نمودید، لَفَشِلْتُمْ شما بد دل شدید، وَ لَتَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ و در جنگ ایشان با یکدیگر ناراست و مختلف بودید، وَ لکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ لکن خدا کاری خواست ببرد و بگزارد و مؤمنانرا ازان سلامت داد، إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ. (۴۳) که خدای دانا است بهرچه در دلها است.

وَ إِذْ یُرِیکُمُوهُمْ و ایشان را بشما مینمود، إِذِ الْتَقَیْتُمْ آن گه که هام دیدار گشتید، فِی أَعْیُنِکُمْ قَلِیلًا در دیدار چشمهای شما اندک نمود، وَ یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ و شما را اندک نمود در دیدار چشم ایشان، لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً آن را کرد تا خدا بر گزارد کاری، کانَ مَفْعُولًا که درخواست وی کردنی بود، وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ. (۴۴) و کارها با خدا میگردد.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند، إِذا لَقِیتُمْ فِئَةً هنگامی که هام دیدار شید با لشکر، فَاثْبُتُوا بر جای بایستید، وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً و خدای را یاد کنید فراوان، لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. (۴۵) تا مگر پیروز آیید.

وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و فرمان برید خدای را و فرستاده وی را، وَ لا تَنازَعُوا با یکدیگر ناراست مباشید، فَتَفْشَلُوا بد دل شوید، وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ و دولت شما و سنگ شما در چشم دشمن نشود، وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ (۴۶) و شکیبایی کنید که خدا بیاری دادن با شکیبایان است.

وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ و چون ایشان مباشید که از دیار مکه بیرون آمدند، بَطَراً با طغیان نعمت، وَ رِئاءَ النَّاسِ و خویشتن بمردی فرادید مردمان دادن، وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ و مؤمنانرا از دین خدا بر میگردانند، وَ اللَّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ. (۴۷) و خدای با آنچه میکردند داناست.

وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ و دیو بر آراست بر ایشان آن آمدن ایشان بآنجا، وَ قالَ و گفت، لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ مترسید که امروز کس با شما نتاود از مردمان، وَ إِنِّی جارٌ لَکُمْ و من شما را زینهار دادم، فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ‌ چون هم دیدار گشتند دو سپاه، نَکَصَ عَلی‌ عَقِبَیْهِ به پس باز گشت، وَ قالَ إِنِّی بَرِی‌ءٌ مِنْکُمْ و گفت من از شما بیزارم، إِنِّی أَری‌ ما لا تَرَوْنَ من آن می‌بینم که شما نمی‌بینید، إِنِّی أَخافُ اللَّهَ من از خدای میترسم، وَ اللَّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ (۴۸) و خدای سخت عقوبت است.

إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ منافقان در مدینه میگفتند، وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ و ایشان که در دلهای ایشان بیماری بود، غَرَّ هؤُلاءِ دِینُهُمْ محمد را و یاران وی را دین ایشان ایشان را بفریفت، وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ و هر که پشت بخدا باز کند، فَإِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (۴۹) خدای تواناییست دانا.