گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ او آنست که رزها آفرید و ساخت مَعْرُوشاتٍ هست از آنکه جفته آن بسته و کار آن ساخته وَ غَیْرَ مَعْرُوشاتٍ و هست از آنکه او کنده و بر نداشته وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ و خرما بنان و کشت زار مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ جدا جدا طعم آن میوه وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ و زیتون و انار مُتَشابِهاً هام رنگ وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ و نه هام طعم کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ میخورید از میوه و بر آن إِذا أَثْمَرَ چون میوه آرد وَ آتُوا حَقَّهُ و حق آن بدهید یَوْمَ حَصادِهِ روز درودن آن وَ لا تُسْرِفُوا و در گزاف مروید و اندازه درمگذارید إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ (۱۴۱) که اللَّه دوست ندارد گزاف کاران را.

وَ مِنَ الْأَنْعامِ و ساخت از چهار پایان حَمُولَةً آنها که ببار رسیده‌اند و کار را شایند وَ فَرْشاً و از آن بچه‌ها که آن نیز ببار نرسیدند، یا خود بار را نشایند کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ میخورید از آنچه اللَّه شما را روزی داد وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ و بر پی گامهای دیو مروید إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (۱۴۲) که او شما را دشمنی آشکارا است.

ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ هشت تا که چهار جفت‌اند هر یک زوج آن دیگر مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ از میش دو، یکی نر یکی ماده وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَیْنِ و از بز دو، یکی نر یکی ماده قُلْ ای محمد! مشرکان را گوی آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ دو نر حرام کرد اللَّه أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ یا آن دو ماده؟ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَیَیْنِ یا آنچه رحم هر دو ماده بر آن مشتمل است از بچه نازاده نیز نَبِّئُونِی خبر کنید مرا بِعِلْمٍ بحجتی إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۱۴۳) اگر می‌راست گوئید که اللَّه این کرد.

وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَیْنِ و از شتر دو، یکی نر یکی ماده وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَیْنِ و از گاو دو، یکی نر یکی ماده قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ گوی آن دو نر حرام کرد أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ یا آن دو ماده أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَیَیْنِ یا آنچه در شکم شتر ماده است و گاو ماده، و رحم ایشان بر آن مشتمل أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ یا شما حاضر بودید إِذْ وَصَّاکُمُ اللَّهُ بِهذا آن گاه که وصیت کرد اللَّه شما را باین فَمَنْ أَظْلَمُ کیست ستمکارتر بر خویشتن مِمَّنِ افْتَری‌ عَلَی اللَّهِ کَذِباً از آن کس که دروغی سازد بر اللَّه لِیُضِلَّ النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ تا بیراه کند مردمان را بی‌دانش إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (۱۴۴) اللَّه پیش ببرند و صواب نمای گروه ستمکاران بر خویشتن نیست.

قُلْ گوی ای محمّد! لا أَجِدُ نمی‌یابم فِی ما أُوحِیَ إِلَیَّ در آنچه پیغام دادند بمن مُحَرَّماً حرام کرده‌ای عَلی‌ طاعِمٍ یَطْعَمُهُ بر هیچ چشنده‌ای که آن را چشد إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً مگر که مرداری بود أَوْ دَماً مَسْفُوحاً یا خونی ریخته أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ یا گوشت خوک فَإِنَّهُ رِجْسٌ که آن پلید است أَوْ فِسْقاً یا کشته‌ای که کشنده آن از طاعت خدا بیرون شد أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ و آن را بر نام معبود ناسزا کشت فَمَنِ اضْطُرَّ هر که بیچاره ماند فرا خوردن مردار غَیْرَ باغٍ نه ستمکار وَ لا عادٍ و نه افزونی جوی فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۴۵) خدای تو آمرزگار است و مهربان.

وَ عَلَی الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا و بر ایشان که جهود شدند حرام کردیم کُلَّ ذِی ظُفُرٍ آنچه ظفر دارد، انگشت پای ناگشاده، و سنب ناشکافته وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ و از گاو و گوسفند حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ شُحُومَهُما حرام کردیم بر ایشان پیه آن هر دو إِلَّا ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما مگر آنچه در استخوان پشت نشسته بود أَوِ الْحَوایا یا بر چرب رود أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ یا دنبه که در استخوانی پیوسته ذلِکَ جَزَیْناهُمْ آن پاداش ایشان کردیم بِبَغْیِهِمْ بستمکاری ایشان وَ إِنَّا لَصادِقُونَ (۱۴۶) و ما می‌راست گوئیم.

فَإِنْ کَذَّبُوکَ اگر ترا دروغ زن گیرند فَقُلْ رَبُّکُمْ گوی خداوند شما ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ با بخشایش فراخ است وَ لا یُرَدُّ بَأْسُهُ اما باز ندارند زور گرفتن وی عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ (۱۴۷) از گروه مجرمان.

سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُوا میگویند ایشان که انباز گرفتند با خدای لَوْ شاءَ اللَّهُ اگر اللَّه خواستی ما أَشْرَکْنا ما انباز نگرفتیمی با وی وَ لا آباؤُنا و نه پدران ما وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَیْ‌ءٍ و نه حرام کردیمی چیزی کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ همچنین دروغ زن گرفتند ایشان که پیش ازیشان‌ بودند فرستادگان ما را حَتَّی ذاقُوا بَأْسَنا آن گه که زور عذاب ما چشیدند قُلْ هَلْ عِنْدَکُمْ مِنْ عِلْمٍ گوی بنزدیک شما هیچ معلومی و نامه‌ای از اللَّه و حجّتی هست؟

فَتُخْرِجُوهُ لَنا که آن را بیرون آرید ما را إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ پی نمی‌برید مگر بپندار وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ (۱۴۸) و نیستند مگر گروهی که دروغ می‌گویید.

قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ گوی آن حجت شما را نیست، آن خدای راست حجت تمام درواخ راست رسیده بهر جای و بهر کس فَلَوْ شاءَ و اگر خواستی لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ (۱۴۹) راه نمودی شما را همگان.

قُلْ گوی ایشان را هَلُمَّ شُهَداءَکُمُ بیارید این خدایان خویش الَّذِینَ یَشْهَدُونَ ایشان که می‌گواهی دهند أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا که اللَّه حرام کرد این حرث و انعام فَإِنْ شَهِدُوا اگر گواهی دهند فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ تو گواهی مده با ایشان وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا و بر پی بایست ایشان مرو که می‌دروغ شمارند سخنان ما وَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ و ایشان که نمی‌گروند بروز رستاخیز وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ (۱۵۰) و ایشان که با خدای خویش می‌همتا گویند.