گنجور

 
میبدی

قوله تعالی: کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ این آیت از یک روی بیان شرف صحابه مصطفی (ص) است که ارکان خلائق‌اند، و برهان حقائق. عنوان رضاء حق‌اند، و ملوک مقعد صدق. ائمه اهل سعادت‌اند، و انصار نبوت و رسالت، و مستوجب ترحّم امّت، و اخیار حضرت مصطفی (ص)، و بعد از انبیاء و رسل بهترین ذریّة آدم ایشانند، و بیمن اقبال ایشان دود شرک واطی ادبار خود شد، و انوار دین و شریعت از مکنونات غیب ظاهر گشت. در آیت جمال لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، و هیبت جلال مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ بغیرت ایشان در ملأ اعلی بیفروخت.

قال النبی (ص): «اللَّه فی اصحابی! لا تتّخذوهم من بعدی غرضا، فمن احبّهم فیحبّنی احبهم، و من ابغضهم فیبغضنی ابغضهم، و من اذاهم فقد آذانی، و من آذانی فقد آذی اللَّه، و من آذی اللَّه فیوشک ان یاخذه، ما من احد من اصحابی یموت بارض الّا بعث قائدا و نورا لهم یوم القیامة.

بعضی از مفسران حکم این آیت بر عموم راندند، گفتند: حقیقت این بشرف امت اتباع باز میگردد از عهد مصطفی (ص) تا بدامن قیامت. و امّت اتباع دیگراند، و امّت اجابت دیگر، و امّت دعوت دیگر. و شرح آن در سورة البقرة رفت. اما امّت اتباع که این آیت در شأن ایشان است، و مشتمل بر صفت و سیرت ایشان سعداء ملت‌اند، و امناء درگاه عزت، و اشراف علّیّین، و اعزّه رب العالمین، حمله قرآن و اخبار، و خزنه آثار، فرقة ناجیه و امت مرضیه اهل سنت و جماعت، که ظاهر ایشان بمتابعت و قدوت مقید است، و باطن ایشان بمعرفت و فراست مؤیّد. عمر بن الخطاب گفت: فردای قیامت که ربّ العزّت ندا کند: «این رجالنا؟» کس نیارد که سر برآرد مگر اهل سنت و جماعت گویند: «لبّیک! لبّیک! اللّهمّ لبّیک» ربّ العزّت گوید: «صدقتم عبادی! انتم احبّائی أکرمکم الیوم بما تشتهون لتمسّککم بکتابی و متابعتکم رسولی». آن ساعت بود که اهل ضلالت گویند: یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا.

قال النبی (ص): «لا یزال طائفة من امّتی امّة قائمة بامر اللَّه، لا یضرهم من خذلهم و لا من خالفهم، حتی یأتی امر اللَّه، و هم علی ذلک.»

و قال (ص): «من اشدّ امتی بی حبّا، ناس یکونون بعدی یودّ احدهم لو رآنی باهله و ماله.»

قوله: کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ روایت است از ابن عباس و مجاهد که: خیریت این امت آنست که پیغامبر را بقتال فرمودند که ایشان را بکره ایشان در دین اسلام و عزّ شریعت آر، و آنچه صلاح کار و بهینه حال ایشانست ایشان را الزام کن، و آن گه رب العالمین بر ایشان منت نهاد، گفت: «و الزمهم کلمة التّقوی و کانوا احقّ بها و اهلها». میگوید: اللَّه در ایشان بست، و ایشان را الزام کرد آن کلمه شهادت، که نشان دوستی است و شرف دو جهانست، و سبب سعادت جاودانی است. و ایشان خود از در آن بودند و سزاء آن بودند. از دور آدم (ع) تا منتهای عالم هیچ امت را این منزلت و رتبت ندادند که ایشان را بسلسله قهر از ذل کفر بعزّ اسلام آوردند، و طوق سعادت در گردن ایشان کردند، مگر این امت را چنان که امروز بسلسله قهر ایشان را در دین آوردند فردا هم ایشان را بسلسله لطف ببهشت برند. مصطفی (ص) گفت: عجب ربک من قوم یقادون الی الجنة بالسلاسل. و تا نگویی که این خیریت که ایشان را بر آمد بوسیلت اعمال و تصفیت احوال برآمد، لیکن عنایت ازلی بر ایشان اقبال کرد و بنواخت، و اختیار روز میثاق کار ایشان بساخت. این کرامت و نواخت، و این منزلت و مرتبت ایشان از آنست که امت محمد (ص) اند که مهتر عالم است، و سید ولد آدم، چون مصطفی (ص) خیر الانبیاء و الرسل بود لا جرم امت وی خیر الامم بودند.

«کز خانه بکدخدای ماند همه چیز» قوله: تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ بزبان اهل اشارت معروف خدمت حق است، و منکر صحبت نفس، معروف روشنایی جمع است و سبب وصلت، و منکر تاریکی وقت است و مایه بدعت. آن نواختگان فضل راست و این زخم خوردگان عدل راست هرگز کی برابر باشند؟ و چون بهم بسازند؟ خواندگان فضل و راندگان عدل؟ این است که رب العالمین گفت: لَیْسُوا سَواءً. چون هم نباشند و راست نیایند دانا و نادان، آشنا و بیگانه، خداپرست و هواپرست. متی استوی الضیاء و الظلمة؟ متی استوی الیقین و التهمة؟ متی استوی الوصلة و الفرقة؟ هذا متصف بالولاء، و ذاک منحرف عن الوفاء. هیهات لا یلتقیان و لا یستویان.

ایّها المنکح الثریا سهیلا

عمّرک اللَّه کیف یلتقیان!

هی شامیة اذا ما استقلّت

و سهیل اذا استقلّ یمان‌

کسی کاندر صف مردان، بمی‌خواری کمر بندد

برابر کی بود، با آن که دل در خیر و شر بندد؟

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode