قوله تعالی ، وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً... الآیة... جهودان مدینه را میخواهد که گفتند عزیز ابن اللَّه و ترسایان نجران که گفتند المسیح ابن اللَّه، و مشرکان عرب که گفتند الملائکة بنات اللَّه. جای دیگر گفت تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ نزدیک بید آسمانها که بشکافید و پاره پاره درهم افتید که ایشان خدای را فرزند گفتند و فریشتگان را فرزند وی خواندند، آن گه ایشان را جوابها داد و گفت فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّکَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ پرس ازیشان که فریشتگان ما را دختران میگویید و خداوند را دختران میپسندید و خود را پسران؟ أَ لَکُمُ الذَّکَرُ وَ لَهُ الْأُنْثی شما خود را پسر نهید و او را دختر؟ تِلْکَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزی اینست قسمتی کژ و ستمکارانه، جای دیگر گفت فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ چه رسید شما را؟ چیست این حکم که میکند؟ أَ فَأَصْفاکُمْ رَبُّکُمْ بِالْبَنِینَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِکَةِ إِناثاً، وَ یَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما یَشْتَهُونَ، وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً و در حکایت از جهودان و ترسایان گفت وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصاری الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ رب العالمین ایشان را جواب داد ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ آن چیزیست که بزبان میگویند، یعنی که در آنچه میگویند هیچ علم نیست ایشان را، و هیچ اصل ندارد که اللَّه از آن پاکست و منزه. و مصطفی ع گفت حکایت از خداوند جل جلاله تنزیه و تقدیس خویش را
«کذبنی ابن آدم و لم یکن له ذلک و شتمنی و لم یکن له ذلک، فاما تکذیبه ایای فقوله: لن یعیدنی کما بدأنی و لیس اول الخلق باهون علیّ من اعادته، و اما شتمه ایای فقوله «اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً» و أنا الاحد الصمد لم ألد و لم اولد و لم یکن لی کفوا احد».
چون کافران او را فرزند گفتند تنزیه خود بخلق باز نگذاشت و گفت «سُبْحانَهُ» پاکی و بیعیبی او را، بل نه چنانست که ایشان میگویند. لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ هر چه در آسمانها و زمین کس است و چیز همه ملک و ملک اوست، همه بنده و رهی اوست.
کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ مطیعون مقرّون، بالعبودیة داعون، همه او را پرستگارند و فرمانبردار، به بندگی وی مقرر، و او را خواننده و خواهنده. کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ هر چند که لفظ عامست اما بمعنی خاصّ است که مراد بآن عزیز است و مسیح و ملائکة و مؤمنان از اهل طاعت، و اگر بر عموم خلق نهی رواست، دوست و دشمن آشنا و بیگانه بآن معنی که سایه هر شخصی خدای را میسجود کند و ذلک فی قوله «یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ» یابس بقیامت باشد چنانک رب العزة گفت «وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ» فقها این آیت بدلیل کردند که ملک و ولادت هر دو بهم جمع نشوند کسی که پدر را بخرد چون بخرید بروی آزاد گشت، از بهر آنک رب العالمین با ثبوت ملک نفی ولادت کرد از خود جل جلاله و هو ظاهر بیّن لمن تأمّله.
بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ میگوید نو کننده آسمانها و زمین اللَّه است بی قالبی و بی مثالی، و بی عیاری، از پیش، و بدعت ازینجا گرفتهاند، هر سخنی یا کردی که نوآرند در دین، و از پیش فانگفته باشند و نه کرده، آن را بدعت گویند و گوینده و نهنده آن مبتدع، پس بدعت بر دو قسم است چنانک شافعی گفت بدعتی پسندیده و بدعتی نکوهیده، اما آنچه پسندیده است آنست که عمر خطاب گفت قیام رمضان را و افروختن قندیلها را در مسجد انّها لبدعة حسنة و مصنفات علما و ادبا و کلمات مذکّران و ترتیب واعظان و ساختن مئذنههای مؤذّنان و رباط و خانقاه صوفیان بدان ملحق است، که این همه از ابواب بر است و یقول اللَّه تعالی وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی، اما بدعت نکوهیده آنست که در ذات و صفات خداوند عز و جل سخن گویی از فضول متکلمان و دقائق فلاسفه و منجمان، و آن گویی که کس نگفت از صحابه و تابعین و سلف صالحین، نه کتاب و سنت بدان ناطق، نه سیرت سلف آن را موافق.
عبد اللَّه مسعود گفت انّ احسن الحدیث کتاب اللَّه و احسن الهدی هدی محمد، و شرا الامور محدثاتها و کل محدثة بدعة، و کل بدعة ضلالة و قال ابن عباس علیکم بالاستقامة اتّبعوا و لا تبتدعوا و عن مکحول قال قال علی ع. «ما احداث یا رسول اللَّه؟» فقال کلّ شیء یخالف القرآن و یخالف سنّتی اذا عملوا بالرّأی فی الدّین، و لیس الرأی فی الدین، انما الدّین امر الرب تبارک و تعالی و نهیه، و هلک المحدثون فی دین اللَّه
و قال النبی ع «تعمل هذه الامّة برهة بکتاب اللَّه، ثم تعمل بسنة رسول اللَّه، ثم تعمل برهة بعد ذلک بالرأی، فاذا عملوا بالرأی فقد ضلّوا.
و قال ابو جعفر الترمذی رأیت النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فی ما یری النائم و إنه بمدینة الرسول فی مسجده، فقلت یا رسول اللَّه ما تقول فی رای ابی حنیفه؟ قال لا و لا حرفا، قلت ما تقول فی رأی مالک فقال اکتب منه ما ما وافق حدیثی او سنّتی. قلت ما تقول فی رأی الشافعی؟ فطأطأ رأسه شبه الغضبان، و قال امّا انه لیس برأی و لکنّه اتباع سنّتی أو رد علی من خالف سنّتی.
قوله تعالی: وَ إِذا قَضی أَمْراً... ای قدّره ولدا و خلقه، و چون چیزی خواهد که آفریند یا خواستی خواهد که گزارد یا مرادی خواهد که پیش برد، یخاطبه بکن ثم یکوّنه بقدرته فیکون علی ما اراد. آن را گوید که باش تامی بود چنانک خواهد. قال الزجاج یقول له و ان لم یکن حاضرا: «کن» لانّ ما هو معلوم عنده بمنزلة الحاضر.
روی فی بعض الاخبار ان الحق جلّ جلاله یقول انّی جواد ماجد عطائی کلام و عذابی کلام و اذا اردت امرا فانما اقول له کن فیکون
و گفتهاند که معنی قضا در قرآن بر ده وجهست بمعنی وصیت چنانک گفت وَ قَضی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ و بمعنی اخبار چنانک گفت «وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ» و بمعنی فراغ چنانک گفت «فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ»، «فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ» و بمعنی فعل چنانک گفت «فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ و بمعنی وجوب چنانک گفت وَ قُضِیَ الْأَمْرُ ای وجب العذاب. جای دیگر گفت قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیانِ و بمعنی کتابت چنانک گفت وَ کانَ أَمْراً مَقْضِیًّا ای مکتوبا فی اللوح المحفوظ، و بمعنی اتمام چنانک گفت فَلَمَّا قَضی مُوسَی الْأَجَلَ ای أتمّه و بمعنی فصل چنانک گفت وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ و بمعنی خلق چنانک گفت فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ و بمعنی احکام و اتقان فعل چنانک گفت وَ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.
قوله تعالی وَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ الایة... مشرکان عرب گفتند ایشان که خدای را نمیدانند و از رسیدن بر وی میترسند که ما ایمان نیاریم و محمد را استوار نگیریم، تا آن گه که اللَّه با ما سخن گوید بخودی خود، و از وی بشنویم که محمد پیغامبرست آن گه بوی ایمان آریم. جای دیگر گفت حکایة هم ازیشان وَ قالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَةُ أَوْ نَری رَبَّنا و نیز آیات خواستند و اقتراح کردند گفتند أَوْ تَأْتِینا آیَةٌ یا پس نشانی روشن باید که بما رسد و بر صدق نبوت تو دلالت کند، و شرح این که خواستند و اقتراح که کردند در سورة بنی اسرائیل است آنجا که گفت قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً الی آخر آیات الاربع.
کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ کافران پیشین و جهودان همچنین سؤال تعنت کردند از پیغامبران، و مسئله محال کردند تا بآن کافر شدند. تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ دل بدل مانست بکفر و قسوت، یا گفت بگفت مانست بسؤال تعنت و اقتراح محال.
قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ هر که بر پی حق است و جوینده روشنایی و بیگمانی قرآن وی را بس است بروشنایی و راهنمونی. قال الواسطی فی هذه الآیة: قد کلّمتکم حیث انزلت علیکم خطابی و أیّة آیة اشرف من محمد ص و قد اظهرت لکم.
ذلک قوله إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ ای لم نرسلک عبثا بل ارسلناک بالحقّ میگوید نه بازیگری بود این فرستادن ما ترا یا محمد، بلکه کاری را بود که حق است و بودنی، این همچنانست که جای دیگر گفت: وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ ما خَلَقْناهُما إِلَّا بِالْحَقِّ جای دیگر گفت. أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدیً، أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ این همه از یک بابست و سیاق آن بر یک معنی. و گفتهاند إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ ای مع الحق، و الحق هو القرآن کقوله بَلْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ و قیل هو دین الاسلام کقوله وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ و قیل معناه الصدق کقوله و یستنبئونک أحق هو معنی آنست که ترا با قرآن و با دین اسلام و براستی فرستادیم.
بَشِیراً وَ نَذِیراً ای بشیرا بالجنّة لمن اطاع اللَّه، و نذیرا بالنّار لمن عصاه.
آشنایان و دوستان را بشارت میدهد به بهشت جاوید و نعیم باقی، و کافران و بیگانگان را بیم مینماید بآتش سوزان و عقوبت جاودان.
وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِیمِ و لا تسئل قراءت نافع است و یعقوب، میگوید مپرس از حال دوزخیان از سختی و زاری ایشان،... در خبرست که آن شب که سید را بمعراج بردند، زنی را ازین زانیه شوریده دام دریده که در دنیا جز بمعصیت مشغول نبودی در فردوس اعلی بنام آن زن درجات دید، گفت خداوندا بچه خدمت باین پایگه رسید؟ گفت روزی سگی را دید تشنه بر کنار چاهی بیفتاده و چاه را نه دلو بود و نه رسن، موزه خویش از پای بکند، و چادر در آن بست، و آب بر کشید و آن سگ را سیراب کرد. ما آن حال بر وی بگردانیدیم و بنام وی در علّیین درجات بر آراستیم. رسول ع بازگشت و بر کناره دوزخ گذر کرد ناله زار شنید که همی گفت یا محمد ادرکنی ای محمد زینهار مرا دریاب...
جبرئیل ع گفت یا سید نه جای سخن است این درد بدل همی دار و هیچ مگوی وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِیمِ.
و اگر بضمتین خوانی بر قراءة باقی، معنی آنست که ترا نخواهند پرسید فردا از ناگرویدگان که ایشان را از بهر آتش آفریدهاند، و سبب آن بود که رسول خدا گفت: لو انزل اللَّه بأسه بالیهود لآمنوا
اگر خدای عز و جل جهودان را عذاب فرستادی ایشان ایمان آوردندی، رب العزة گفت. ایشان از بهر آتش آفریدهام و فردا ترا نپرسم که ایشان چرا ایمان نیاوردند، و چرا گناه کردند. و نظائر این در قرآن فراوانست: لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْکَ، ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ وَ ما عَلَیْکَ أَلَّا یَزَّکَّی، فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ.
قوله تعالی وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ الآیة... این آیت پس از آن آمد که قبله با کعبه گردانیدند، که جهودان پیش از آن امید میداشتند که رسول بدین ایشان بازگردد، و همچنین ترسایان امید میداشتند، پس چون قبله بگردانیدند یکبارگی نومید شدند، و سخت آمد ایشان را تحویل قبله. رب العالمین این آیت فرستاد و گفت ایشان هرگز از تو خشنود نباشند زان پس که قبله بگردانیدیم مگر که تو پس کیش ایشان شوی، و نماز بقبله ایشان کنی. اشتقاق ملت از املال است یقال امللت الکتاب و املیته، و ملت و دین دو نام اند که راه پرستیدن اللَّه و شریعت پاک باین هر دو نام باز خوانند. و فرق آنست که ملت بر آن افتد که از حق جل جلاله به بنده پیوندد، چون فرستادن کتاب و رسالت، و بنده را بر طاعت خواندن و فرمودن، و دین بر آن افتد که از بنده بحق شود چون کتاب پذیرفتن و پیغام نیوشیدن، و خدای را عز و جل پرستیدن و فرمان بردن.
آن گه گفت: قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی یعنی که اگر ایشان کیش خویش ستایند و شما را بآن خوانند یا در دین شما طعن زنند و شما را از آن باز خوانند که تو رسولی بگوی ان هدی اللَّه هو الهدی راه راست آنست که اللَّه نماید، و راهنمونی راهنمونی ویست وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ هوی نتیجه شهوت و داعی ضلالت، ازینجاست که رب العزة هوی را به اله الکفار باز خواند. فقال تعالی أ فرأیت من اتخذ الهه هواه.
و مصطفی ع گفت «ما تحت ضل السماء اله یعبد من دون اللَّه ابغض الی اللَّه ممن اتخذ الهه هواه»
و سمّی بذلک لانه یهوی بصاحبه فی الدنیا الی کل داهیة و فی الآخرة الی الهاویة.
و در قرآن فراوانست که رب العالمین بندگان را از اتباع هوی باز میدارد و تحذیر میکند فقال تعالی وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَکُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ، وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ و مصطفی علیه السّلام گفت: «جانبوا الاهواء کلها، فان أوّلها و اخرها باطل، اجتنبوا اهل الاهواء فان لهم عرة کعرّة الجرب.»
مردی گفت ابن عباس را که من بر هواء شما ام که اهل بیتاید ابن عباس جواب داد که هواها همه در آتش است، آن مرد گفت من از شیعه شما ام ابن عباس گفت اللَّه ما را مسلمان نام نهاد و هر نام که نه اسلام است نه از ماست و نه از دین ما، آن گه گفت اللَّه ربنا و الاسلام دیننا و القرآن امامنا و محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم نبینا و الکعبة قبلتنا فمن کان علی غیر هذا فلیس منّا.
وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ اگر تو بر پسند ایشان و خوش آمد ایشان پی بری، پس از آنکه پیغام و دانش بتو آمد که دین اسلام حق است، و ایشان بر ضلالتاند، ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ ترا بر اللَّه یاری دهنده نیست و نه از وی رهاننده.
قوله تعالی الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ الآیة گفتهاند که عبد اللَّه سلام است و مؤمنان اهل کتاب بر خصوص، و گفتهاند که جمله مؤمنان خواهد بر عموم اصحاب رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم و غیر ایشان، و حق تلاوت آنست که در آن تغییر و تبدیل نیارند و حلال آن حلال دانند و حرام آن حرام دانند، و محکم و متشابه آن بجای خویش بشناسند، و بآن ایمان آرند، عمر خطاب گفت حق تلاوته آنست که چون کتاب خدا خواند بصفت بهشت رسد از خدای عز و جل بهشت خواهد و چون صفت دوزخ خواند از خدای عز و جل زینهار خواهد، أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ مؤمنان بکتاب ایشانند که این شرطها، بجای آرند، و هر که بر جهودی بستیهد و حق تلاوت بنگزارد و شرط آن بجای نیارد فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ زیان کاران و نومیدان ایشانند.
قوله تعالی: یا بَنِی إِسْرائِیلَ... الآیة. شرح این دو آیت از پیش رفت و فایده تکرار آنست که تا در انذار و وعظ بیفزاید که چون فرمان بزرگ بود تعظیم آن را باز گفتن شرط بود.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، به نقد عقاید یهودیان و مسیحیان در خصوص نسبت دادن فرزندی به خداوند اشاره شده است. به طور خاص، یهودیان عزیر و مسیحیان عیسی را پسر خدا میدانند. قرآن کریم به شدت این ادعاها را رد میکند و خداوند را از این نسبتها پاک و بیعیب میداند. همچنین، به بحثهای مربوط به بدعتها در دین و اهمیت پیروی از احکام و سنتهای نبی اسلام پرداخته شده است. بدعتها به دو دسته خوب و بد تقسیم شدهاند و تأکید شده است که بدعتهای مربوط به صفات و ذات خداوند نباید مطرح شوند، بلکه باید به اصول ثابت دین پایبند ماند.
آیات قرآن به واضح بودن حقایق، ضرورت ایمان به خداوند و کتابهای آسمانی، و پرهیز از تبعیت از هوای نفس اشاره دارند. در نهایت، بر این نکته تأکید شده که ایمان واقعی به خدا و پیامبران باید همراه با عمل به دستورات دینی باشد.
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید که برخی گروهها ادعا کردهاند که خداوند فرزندی گرفته است. یهودیان گفتند "عزیر پسر خداست" و مسیحیان اظهار داشتند "مسیح پسر خداست"، در حالی که مشرکان عرب معتقد بودند "فرشتگان دختران خدا هستند". در آیات دیگر اشاره شده است که آسمانها نزدیک است از این گفتهها شکسته شوند و خداوند به آنها پاسخ داده که آیا شما برای پروردگارتان دختران را انتخاب کردهاید و برای خود پسران؟ این تقسیمبندی ناعادلانه است و سوال میکند که چگونه به چنین حکمی میرسید. آیا خداوند شما را با پسران برگزیده و فرشتگان را دختر میپندارد؟ این اظهارات فقط گفتار خود آنان است و هیچ دانشی در پس آن نیست و خداوند از هرگونه نقص و عیبی منزه است. پیامبر نیز به تنزیه و تقدیس خداوند اشاره کرده است.
هوش مصنوعی: انسانی به من دروغ میگوید در حالی که این دروغ از آن او نیست و به من توهین میکند در حالی که این توهین از آن او نیست. اما دروغ او درباره من این است که میگوید: «خداوند مرا به حالت اول برنمیگرداند» و این در حالی است که بازگشت به حالت اول برای من آسانتر از خلق اول است. و اما توهین او به من این است که میگوید: «خداوند فرزندی دارد»، در حالی که من یکتای بیهمتا هستم، نه زادهام و نه زاده شدهام و هیچ کس همتا و مانند من نیست.
هوش مصنوعی: چون کافران به خدا فرزند نسبت دادند، او خود را از این نسبت پاک و مبرا دانست و گفت: "پاک و بیعیب است." او خدای بزرگتر از آن است که آنها میگویند. همه چیزهایی که در آسمانها و زمین وجود دارند، متعلق به اوست و همه بندگان و مخلوقین او به شمار میآیند.
هوش مصنوعی: همه مخلوقات او را میپرستند و به او فرمانبرداری میکنند. این بندگی به معنای تعیین و قرار گرفتن در مقام عبودیت است و آنها او را میخوانند و خواهان او هستند. در حالی که این عبارت به ظاهر عمومی به نظر میرسد، اما در حقیقت به معنای خاص اشاره دارد و منظور از آن، خداوند عزیز و پروردگار است. همچنین، مسیح و ملائکه و مؤمنان نیز در زمره این اطاعتکنندگان قرار دارند. اگرچه برخی از مخلوقات ممکن است از اطاعت بازمانند، اما به طور کلی همه موجودات در مقابل خداوند سرسجدهاند، چنانکه در قرآن آمده است که سایهها به سمت راست و چپ سجده میکنند. در روز قیامت، سرها در برابر خداوند زانو میزنند و این امر نشاندهنده سلطه و عظمت اوست. فقها به این آیه استناد کرده و گفتهاند که نمیتوان به طور همزمان مالک و صاحب فرزندی بود، زیرا در صورتی که کسی پدر خود را خریده باشد، با این عمل به آزادی میرسد و در عین حال، خداوند با اثبات سلطهاش بر جهان، نفی رابطه نسبی را از خود دور کرد و این موضوع برای کسانی که دقت کنند، روشن و واضح است.
هوش مصنوعی: نوآوری در آسمانها و زمین تنها از آن خداوند است که بدون قالب و شبیهای عمل میکند. بدعت به معنای نوآوری در دین است، به ویژه اگر سخنی باشد که پیش از این گفته نشده یا عملی که انجام نگرفته، به این معنا که گوینده و ناقد آن مبتدع به شمار میآیند. بدعت به دو دسته تقسیم میشود: یک نوع آن پسندیده و دیگری نکوهیده است. بدعت پسندیده، مانند برپایی نماز تراویح در ماه رمضان و روشن کردن چراغها در مسجد، مورد تأیید است و نوشتارهای علمای دین و ادبیات و سازماندهی واعظان و ساختن منارهها نیز در این دسته قرار میگیرد. اما بدعت نکوهیده مربوط به گفتگو در ذات و صفات خداوند است که از گفتههای بیمورد متکلمان و دقیقنگران میآید و هیچ یک از صحابه، تابعین و سلف صالحین به آن اشاره نکردهاند و نه در قرآن و سنت به آن پرداخته شده است.
هوش مصنوعی: عبدالله مسعود گفته است که بهترین سخن، کتاب خدا (قرآن) است و بهترین هدایت، هدایت محمد (ص) میباشد. او همچنین بیان کرده که بدترین امور، نوآوریها در دین است و هر نوآوری، بدعت محسوب میشود و هر بدعتی، گمراهی خواهد بود. ابن عباس نیز توصیه کرده است که بر استقامت پایبند باشید و از نوآوری پرهیز کنید. بر اساس روایت مکحول، علی (ع) از پیامبر (ص) پرسیده است که نوآوری چیست و پیامبر پاسخ داده که هر چیزی که با قرآن و سنت من مخالف باشد، نوآوری است. او همچنین تأکید کرده که در دین، نباید به نظر شخصی تکیه کرد زیرا دین، دستورات خداوند و نهیهای او است و کسانی که به نوآوری در دین پرداختهاند، هلاک شدهاند.
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: این امت در یک مدت مشخص به کتاب خدا عمل میکند، سپس به سنت پیامبر عمل میکند و بعد از آن برای مدتی به نظر خود عمل خواهد کرد. اما هنگامی که به نظرات خود روی آورند، گمراه خواهند شد.
هوش مصنوعی: ابو جعفر ترمذی نقل میکند که او پیامبر اسلام را در حالی که در خواب میبیند، در مسجد پیامبر در شهر مدینه دیده است. او از پیامبر پرسید نظرش درباره ابوحنیفه چیست و پیامبر پاسخ داد هیچ نظری ندارد. سپس از او درباره نظر مالک پرسید و پیامبر فرمود که هر چیزی که با حدیث و سنت من مطابقت دارد، قابل نوشتن است. وقتی درباره نظر شافعی سوال کرد، پیامبر سرش را پایین انداخت و کمی ناراحت به نظر میرسید و گفت که این نظر، نظر نیست بلکه پیروی از سنت من است یا پاسخی به کسانی که با سنت من مخالفت میکنند.
هوش مصنوعی: وقتی خداوند ارادهای دارد، به این معناست که اگر بخواهد چیزی را خلق کند یا خواستی داشته باشد، آن را با کلامی خطاب میکند و با قدرت خود آن را به وجود میآورد. او میگوید که باید وجود داشته باشد و همانطور که میخواهد، شکل میگیرد. برخی از بزرگان میگویند اگر آن چیز حاضر نباشد، خداوند آن را با کلمه "باش" ایجاد میکند، زیرا آنچه در علم اوست، مانند چیزی است که حاضر و عینی است.
هوش مصنوعی: در برخی از اخبار آمده است که خداوند بزرگ میفرماید: «من بخشنده و کریم هستم. کلام من و عذاب من نیز از جنس کلام است. هرگاه بخواهم که چیزی انجام شود، تنها به آن میگویم: «باش» و آن چیز به وجود میآید.»
هوش مصنوعی: در قرآن، واژه "قضا" به ده معنا مختلف آمده است. یکی از معانی آن وصیت است، مانند جملهای که در آن آمده: "و قضا ربّک ألا تعبدوا إلا ایّاه". معنای دیگر آن اخبار است، مانند زمانی که گفته شده: "و قضینا الی بنی اسرائیل". همچنین به معنای فراغ نیز به کار رفته، مانند جمله "فإذا قضیتم مناسککم" و "فإذا قضیت الصلاة". علاوه بر این، میتواند به معنای فعل نیز به کار رود، مانند "فاقضِ ما أنت قاضٍ". دیگر معانی آن شامل وجوب، کتابت، اتمام، فصل، خلق و احکام و اتقان فعل است. برای مثال، در جایی آمده که "و قضی الأمر"، به معنای وجوب است و در جایی دیگر به معنای مکتوب آمدن نیز اشاره شده است.
هوش مصنوعی: در میان مشرکان عرب، افرادی وجود داشتند که به عدم شناخت خداوند اعتراف میکردند و از این میترسیدند که اگر به پیامبری محمد ایمان نیاورند، خداوند به طور مستقیم با آنها صحبت نخواهد کرد. آنها بر این باور بودند که تا زمانی که نشانهای معجزهآسا یا پیام روشنی از سوی خداوند دریافت نکنند، نیازی به ایمان به محمد نیست. همچنین، آنها در خواستههای خود تصریح کردند که باید نشانههای بیشتری به آنها ارائه شود تا بتوانند به صداقت پیامبری محمد اطمینان پیدا کنند. در قرآن آمده است که آنها خواستار معجزاتی بودند، بهطوریکه از زمین چشمهای برای آنها جاری شود و سایر نشانهها را نیز طلب کردند.
هوش مصنوعی: همچنین کسانی که قبل از آنها بودند، نظیر کسانی که در این زمان کافر شدند و یهودیها، به شکل مشابهی از پیامبران سؤال کردند و درخواستهای غیرممکنی مطرح کردند تا به کفر خود برسند. دلهای آنها نیز به یکدیگر شباهت دارد، یا به عبارتی دیگر، آنها در کفر و سختقلبی شبیه یکدیگرند، بهگونهای که پرسشهای بدهی و درخواستهای محال را مشابه هم مطرح کردند.
هوش مصنوعی: ما آیات را برای قومی که یقین دارند، روشن کردهایم. هر کسی که به دنبال حقیقت و روشنایی باشد، قرآن برای او کافی است تا به روشنی و هدایت برسد. در این باره، الواسطی میگوید: من با شما صحبت کردهام و خطابی را که به شما نازل کردهام، به شما رساندهام. آیا آیهای شریفتر از آیات محمد (ص) وجود دارد که من آن را برای شما روشن کردهام؟
هوش مصنوعی: خداوند میگوید که ما تو را به حق فرستادیم، یعنی این فرستادن بیهوده و بدون هدف نبوده، بلکه کاری حقیقتمحور است. همانطور که در جای دیگر نیز بیان شده، آسمانها و زمین را بیدلیل نیافریدهایم و همه چیز را با هدف و حقیقت خلق کردهایم. آیا انسان فکر میکند که بیهدف رها خواهد شد؟ آیا شما تصور میکنید که ما شما را بدون هدف آفریدهایم؟ آیا مردم گمان دارند میتوانند بگویند که ایمان آوردهاند در حالی که آزمایش نمیشوند؟ تمام این مطالب به یک موضوع مرتبط است. همچنین گفتهاند که ما تو را با حق فرستادهایم، و حق میتواند به معنای قرآن، دین اسلام یا صداقت باشد. در واقع، ما تو را با قرآن و دین اسلام و به حقیقت فرستادهایم.
هوش مصنوعی: بشارت دهندهای برای بهشت برای کسانی که فرمان خدا را اطاعت میکنند و هشدار دهندهای درباره آتش جهنم برای کسانی که نافرمانی میکنند.
هوش مصنوعی: آشنایان و دوستان را به بهشت دائمی و نعمتهای ماندگار بشارت میدهد و کافران و کسانی که خود را جدا از دیگران میدانند را از آتش سوزان و عذاب ابدی میترساند.
هوش مصنوعی: از حال اهل جهنم نپرسید و نپرسید که خواندن قرآن چه فایدهای دارد. یعقوب میگوید از وضع دوزخیان که در زاری و سختی هستند، نپرسید. در روایتی آمده که در شبی که پیامبر به معراج رفت، زنی را مشاهده کرد که در دنیا فقط به معصیت مشغول بود و در بهشت در درجات عالیه دیده شد. او پرسید: خدایا، چگونه به این مرتبه رسید؟ خداوند پاسخ داد که روزی سگی تشنه را در کنار چاهی دید که نه دلو داشت و نه رسی. او کفش خود را از پای درآورد و با چادرش چاه را بست و آب را بیرون کشید و سگ را سیراب کرد. ما به خاطر آن عمل او، مقامش را در درجات بالا قرار دادیم. رسول خدا بعد از معراج از کنار جهنم گذشت و نالهای از آنجا شنید که میگفت: ای محمد، به فریادم برس، مرا نجات بده...
هوش مصنوعی: جبرئیل (ع) گفت: ای سرور، اینجا جایی برای صحبت کردن نیست. این درد در دل تو جای دارد و هیچ چیزی نگوید و درباره یاران جهنم سؤال نکن.
هوش مصنوعی: اگر در قرآن آیات را تلاوت کنی و بر معنا و تفاسیر آنها توجه کنی، این بدان معناست که فردا از کسانی که به آتش دوزخ دچار میشوند، از تو سوال نخواهد شد. دلیل این امر این است که پیامبر خدا فرمود: اگر خداوند عذابش را بر یهود نازل میکرد، آنان ایمان میآوردند.
هوش مصنوعی: اگر خداوند مجازات برای یهودیان نازل کند، آنها ایمان میآورند. خداوند میفرماید که من آنها را برای آتش آفریدهام و فردا از تو نخواهم پرسید که چرا آنها ایمان نیاوردند و چرا گناه کردند. مثالهای مشابهی در قرآن زیاد وجود دارد: "بر تو هدایت آنها نیست و اگر روی برگردانند، بر توست و وظیفه پیامبر فقط رساندن پیام است و بر تو نیست که آنها پاک شوند؛ بر عهده او مسئولیتهایی است و بر عهده شما مسئولیتهایی."
هوش مصنوعی: این آیه اشاره به این دارد که یهودیان هرگز از تو راضی نخواهند بود، به ویژه پس از آن که قبله به کعبه تغییر کرد. قبل از این تغییر، یهودیان و مسیحیان امیدوار بودند که پیامبر به دین آنها برگردد، اما با تغییر قبله، ناامید شدند. خداوند این آیه را نازل کرد تا بگوید که آنان هرگز از تو راضی نخواهند بود مگر آنکه تو به دین آنها بگرایش. در ادامه، به تعریف دو اصطلاح ملت و دین پرداخته شده است. ملت به معنای پیوند بنده با خداوند و دریافت رسالت و کتاب از سوی اوست، در حالی که دین به معنای قبول کتاب و پیام خدا و عبادت او توسط بنده است.
هوش مصنوعی: او سپس گفت: بگو که هدایت واقعی از سوی خداوند است. اگر آنها به مذهب خود افتخار کنند و شما را به آن دعوت کنند یا به دین شما حمله کنند و سعی در بازگرداندن شما به آن داشته باشند، تو به عنوان پیامبر باید بگویی که هدایت خداوند همان هدایت واقعی است. این راهی است که خداوند تعیین کرده است و پیروی از هوسها و تمایلات شخصی، دلالت بر انحراف دارد. از این رو، خداوند هوس را به عنوان معبود کافران معرفی کرده است. بنابراین، آیا کسی را دیدی که هوسهای خود را به عنوان معبود خود انتخاب کرده است؟
هوش مصنوعی: مصطفی (ع) فرمود: «هیچ چیزی تحت سایه آسمان، بیشتر از کسی که غیر از خداوند، هوس خود را معبود قرار دهد، در نظر خداوند منفور و بیزار نیست.»
هوش مصنوعی: و به همین دلیل این نام را بر آن گذاشتهاند زیرا شخص را در دنیا به هر مصیبت و فاجعهای سوق میدهد و در آخرت به جهنم خواهد برد.
هوش مصنوعی: قرآن کریم به کرات بندگان را برحذر میدارد که از تمایلات و خواستههای نفس پیروی نکنند. در این زمینه اشاره شده است که نباید از هوای نفس کسانی پیروی کرد که علم و آگاهی ندارند، زیرا این کار موجب گمراهی میشود. همچنین تأکید شده که پیروی از خواستههای قومهایی که پیشتر گمراه شدهاند، نیز باید اجتناب شود. پیامبر اسلام نیز فرمودند که باید از تمامی تمایلات نفسانی دوری کرد، چرا که همه آنها بیپایه و اساس هستند و همچنین باید از اهل این تمایلات دوری کرد، زیرا آنها مانند افرادی هستند که به بیماری جلدی مبتلا شدهاند.
هوش مصنوعی: مردی به ابن عباس گفت که من پیرو شما هستم، ابن عباس پاسخ داد که همه تمایلات در آتشاند. آن مرد گفت من از پیروان شما هستم، ابن عباس گفت خداوند ما را مسلمان نامید و هر نامی که به جز اسلام باشد، نه از ماست و نه از دین ما. سپس گفت: خداوند پروردگار ماست و اسلام دین ما و قرآن امام ماست و محمد (ص) پیامبر ماست و کعبه قبله ماست. هر کس غیر از این باشد، از ما نیست.
هوش مصنوعی: اگر تو پس از دانشی که به تو رسیده و نشاندهنده حقانیت دین اسلام است، به خواستهها و تمایلهای آنها عمل کنی، باید بدانی که نه ولیّ و یاور و نیازی از جانب خدا برای تو نخواهد بود.
هوش مصنوعی: این آیه به مؤمنانی اشاره دارد که کتاب خدا به آنها داده شده است. برخی میگویند این مؤمنان شامل اهل کتاب به طور خاص و همچنین همه مؤمنان به طور کلی میشود. تلاوت صحیح این کتاب به معنای عدم تغییر و تحریف در آن است و باید حلال و حرام آن به درستی شناخته و پذیرفته شود. همچنین، آیات محکم و متشابه باید در جای خود قرار گیرند و افراد باید به آن ایمان داشته باشند. عمر خطاب میگوید تلاوت درست این کتاب اینگونه است که وقتی آیات بهشت را میخوانند، از خداوند بهشت را طلب کنند و هنگامی که به دوزخ اشاره میشود، از آن پناه ببرند. کسانی که شرایط لازم برای ایمان به این کتاب را رعایت کنند، در زمره مؤمنان هستند، اما اگر کسی به نصوص و احکام آن عمل نکند، در زمره زیانکاران و ناامیدان خواهد بود.
هوش مصنوعی: آیهای که از بنیاسرائیل سخن میگوید، شرح آن قبلاً مطرح شده است. نکته تکرار این آیه این است که در هدف انذار و هشدار به مردم تأکید بیشتری داشته باشد، زیرا هنگامی که فرمانی بزرگ مطرح میشود، ضروری است که در خصوص آن بهطور مکرر صحبت شود تا به اهمیت آن بیشتر توجه شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.