قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا... الآیة مفسران گفتند هر چه در قرآن یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آید خطاب اهل مدینه است، چنانک یا أَیُّهَا النَّاسُ خطاب اهل مکه است. و این نداء کرامت بمؤمنان مدینه آن گه پیوست که اسلام بالا گرفته بود و کار دین مستحکم شده، و هیچ امت را در هیچ کتاب باین نام کرامت باز نخواندند مگر این امت را، و بنی اسرائیل را در توریة بجای این ندا یا ایّها المساکین گفتهاند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا میگوید ای شما که مؤمناناید لا تَقُولُوا راعِنا رسول مرا مگویید راعنا و آن آن بود که مسلمانان عادت داشتند آن گه که در پیش مصطفی ع میشدند که میگفتند راعنا یا رسول اللَّه و باین آن میخواستند که نگاه کن در ما و بما نیوش. و جهودان میآمدند و همان میگفتند و در زبان ایشان این کلمه قدحی عظیم بود و سقطی بزرگ و قیل هو من الرّعونة فی لسانهم و قیل معناه اسمع لا سمعت جهودان چون این از مسلمانان شنیدند شاد شدند و با خود میگفتند اکنون وی را سبّ میگوییم بزبان خویش و ایشان نمیدانند. سعد معاذ رض زبان عبری دانست بر قصد و نیت ایشان افتاد گفت علیکم لعنة اللَّه و الذی نفسی بیده لئن سمعتها من رجل منکم لاضربنّ عنقه. فقالوا أ و لستم تقولونها؟ فنهی اللَّه المؤمنین عن ذلک، فقال تعالی لا تَقُولُوا راعِنا گفت شما که مؤمنانید این کلمه خویش مگویید، تا ایشان آن کلمه خویش به پشتی شما نگویند، و بجای آن گوئید انْظُرْنا یعنی که درمانگر جای دیگر ازین گشادهتر گفت وَ راعِنا لَیًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِی الدِّینِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ آن گاه در آن تأکید کرد بر مؤمنان و گفت وَ اسْمَعُوا بنیوشید و بپذیرید و چنین گوئید، و آن گه تهدید داد جهودان را و منافقان را که پشتی ایشان میدادند گفت: وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ ایشانراست عذابی خوار کننده او کننده، عذابی دردناک و سهمناک عذابی که هرگز بآخر نرسد و هر روز بیفزاید. ابن السماک گفت لو کان عذاب الآخرة مثل عذاب الدنیا کان ایسره و لکن یضرب الملک بالمقمعه راس المعذّب فلا یسکّن وجعها ابدا و یضربه الثانیة فلا یسکّن و جمع الاولی و لا الثانیة، و یضربها الثالثة فلا وجع الاولیین یسکّن و لا الثالثة فاوّل العذاب لا ینقطع و آخره لا ینفد. و در عهد رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم مردی همه شب همی گفت وا غوثاه من النّار! رسول ع بامداد او را گفت: لقد ابکیت البارحة اعین ملاء من الملائکة.
و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم لجبرئیل مالی اری میکائیل ضاحکا قال ما ضحک منذ خلق اللَّه النار
و عن محمد بن المنکدر قال لمّا خلقت النّار فزعت الملائکة فزعا شدیدا طارت له افئدتهم، فلم یزالوا کذلک حتی خلق آدم فرجعت الیهم افئدتهم و سکن عنهم الذی کانوا یجدون.
ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ قومی از مسلمانان انصار با جهودان صحبت داشتند و نشست و خاست و تحالف میان ایشان رفته بود و حلیف یکدیگر شده از عهد جاهلیت باز، و این مسلمانان انصار حلفاء خود را گفتند از آن جهودان، که ایمان آرید به قرآن، و مصطفی ع را استوار گیرید که بهروزی و فلاح شما در این است.
ایشان جواب دادند که ما نمیبینیم درین دین شما چیزی که دوست داریم و خوش آید ما را، اگر در آن چیزی بودی ما نیز در آن بر پی شما رفتمانی رب العالمین ایشان را بآنچه گفتند دروغ زن کرد و گفت: ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ دوست ندارند و خوش نیاید این جهودان را که بر شما از آسمان پیغام آید وَ لَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ باین خیر وحی میخواهد میگوید وحی که فرستادیم بشما و پیغام که دادیم ایشان را خوش نیامد، وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ باین رحمت نبوت میخواهد، و گفتهاند که دین اسلام میخواهد، یعنی که اللَّه میگزیند آن را که خواهد به نبوّت و رسالت خویش، اللَّه سزا و شایسته میکند دین اسلام را آن را که خواهد، این بآن کند تا اهل کتاب بدانند که ایشان بر هیچ چیز پادشاه نیستند. از فضل خداوند چنانک گفت جلّ جلاله لِئَلَّا یَعْلَمَ أَهْلُ الْکِتابِ أَلَّا یَقْدِرُونَ عَلی شَیْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ و پادشاهی نیکو بید خداوند است آن را دهد که خود خواهد. جای دیگر گفت قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ. و قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «انّما مثلنا و مثل الّذین اوتوا الکتاب من قبلنا مثل رجل استأجر اجراء فقال من یعمل لی الی آخر النهار علی قیراط قیراط فعمل قوم ثم ترکوا العمل نصف النهار، ثم قال من یعمل لی من نصف النهار الی آخر النهار علی قیراط قیراط، فعمل قوم الی العصر علی قیراط قیراط ثم ترکوا العمل، ثم قال من یعمل لی الی اللیل علی قیراطین قیراطین، فقال الطائفتان الاوّلیان ما لنا اکثر عملا و اقل اجرا؟ فقال هل نقصتکم من حقکم شیئا؟ قالوا لا قال ذلک فضلی اوتیه من اشاء».
و مما یدلّ علی سعة رحمة اللَّه و فضله ما
روی انّ عائشة قالت فقدت النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم ذات لیلة فاتبعته، فاذا هو فی مشربة یصلّی فرأیت علی رأسه انوارا ثلاثة، فلمّا قضی صلوته قال مهیم یعنی ما الخبر؟ من هذه؟ قلت أنا عائشة یا رسول اللَّه قال رأیت الانوار الثلاثة؟ قلت نعم یا رسول اللَّه، فقال، انّ آتیا أتانی من ربّی فبشّرنی انّ اللَّه عزّ و جل یدخل من امّتی مکان کل واحد سبعین الفا بغیر حساب و لا عذاب. ثم آتانی فی النّور الثّانی آت من ربّی فبشّرنی انّ اللَّه یدخل من امّتی مکان کلّ واحد من السّبعین الفا بعیر حساب لا عذاب ثمّ اتانی فی النّور الثالث آت من ربّی فبشّرنی انّ اللَّه عز و جل یدخل من امّتی مکان کل واحد من السبعین الفا للمضاعفة سبعین الفا بغیر حساب و لا عذاب، فقلت یا رسول اللَّه لا تبلغ هذا امتک، قال یکلّمون لکم من الاعراب من لا یصوم و لا یصلی و روی انه قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم اول ما خط اللَّه فی الکتاب الاول انا اللَّه لا اله الا انا سبقت رحمتی غضبی، فمن شهد ان لا اله الا اللَّه و انّ محمدا عبده و رسوله فله الجنة.
ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ الآیة سبب نزول این آیت آن بود که جهودان و مشرکان اعتراض کردند و عیب گفتند و طعن زدند در نسخ قرآن، گفتند اگر فرمان پیشین حق بود و پسندیده پس نسخ چرا بود و اگر باطل بود و ناپسندیده آن روز خلق را بر آن داشتن چه معنی داشت؟ این سخن نیست مگر فرا ساخته محمد، و کاری که از بر خویشتن نهاده بر مراد و برگ خویش روزاروز، چون کافران این سخن گفتند رب العالمین آیت فرستاد که ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ. جای دیگر ازین گشادهتر گفت وَ إِذا بَدَّلْنا آیَةً مَکانَ آیَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یُنَزِّلُ هر گه که بدل فرستیم آیتی از قرآن بجایگه آیتی که منسوخ کنیم دشمنان گویند إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ این تغییر و تبدیل در سخن از آنست که خود مینهی و دروغی است که خود میسازی، روز بفرمایی و زان پس از گفته خویش بازآیی، این بر مراد و هواء خویش مینهی.
رب العالمین گفت بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ نه چنانست که میگویند بیشتر ایشان نادانند، این نسخ ما میفرمائیم و هر چه منسوخ کنیم از آن کنیم تا دیگری به از آن آریم، یا باری هم چنان بسزای هنگام یا بسزای جای یا بسزای مرد. مذهب اهل حق آنست که نسخ در قرآن و در سنت هر دو روان است و روا که قرآن به قرآن منسوخ گردد و همچنین قرآن بسنّت و سنّت بسنّت منسوخ گردد، و سنت به قرآن، این همه حق است و شرع بدان آمده، و جهودان با مسلمانان خلاف کردند گفتند نسخ نه رواست، که نسخ آنست که پوشیده بداند و نادانسته دریابد، و آنچه دانست و از پیش فاحکم کرد بر دارد، تا آنچه بهتر است و اکنون دریافته و دانسته بجای آن نهد، و این بر آفریدگار روا نیست. جواب اهل حق آنست که بر آفریدگار هیچیز پوشیده نیست و هرگز نبود، و چون پوشیده شود و همه آفریده اوست! و چون نداند و همه صنع اوست! أَ لا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ پس معنی نسخ آنست که رب العالمین فرمان میدهد بنده را، و خود داند که آن فرمان و آن حکم پس از روزگاری از بنده بردارد، هر چند که بنده نداند، و آن را بدلی نهد که مصلحت بنده در آن بود، و استقامت کار وی در آن بسته، پس آن کند که خود دانست که چنان کند، و باشد که از تخفیف بتشدید برد، و باشد که از تشدید بتخفیف، چنانک لایق حال بنده بود و سزای وقت.
و در عهد مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم مسلمانان را حاجت بنسخ قرآن از آن وجه بود که ایام ایشان مختلف بود، از حال بحال میگشت، یکی حکم بسزای وقت بود و بار دیگر بسزای وقتی دیگر، آن را میگردانید بسزای وقتها و لایق حالها. و بدانک نسخ در قرآن از سه گونه است: یکی آنک هم خط منسوخ است و هم حکم، دوم آنک خط منسوخ است و حکم نه، سوم آنک حکم منسوخ است و خط نه. اما آنک خط و حکم هر دو منسوخ است آنست که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم گفت دوش سورتی از قرآن میخواندم چند آیت از آن بر من فراموش کردند، بدانستم که آن را برگرفتند از زمین، و کذلک
روی عن انس بن مالک قال: کنا نقرأ علی عهد رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم سورة فعدلها بسورة التوبة، ما احفظ منها غیر آیة واحدة و هی «لو انّ لابن آدم وادیین من ذهب لابتغی الیهما ثالثا، و لو انّ له ثالثا لابتغی الیه رابعا، و لا یملأ جوف ابن آدم الّا التراب و یتوب اللَّه علی من تاب.»
و کذلک
روی عن ابن مسعود قال اقر انی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم آیة فحفظتها و و اثبتها فی مصحفی، فلما کان اللیل رجعت الی حفظی فلم اجد منها شیئا، و عدوت علی مصحفی فاذا الورقة بیضاء، فاخبرت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بذلک، فقال لی یا ابن مسعود تلک رفعت البارحة.»
اما آنچه از قرآن خط آن برگرفتند و حکم آن برنگرفتند آنست که اول میخواندند در رجم زانی محصن که «الشیخ و الشیخة اذا زنیا فارجموهما البته نکالا من اللَّه و اللَّه عزیز حکیم» معنی آنست که مرد زندار و زن شودار چون زنا کنند ایشان را بسنگ بکشید ناچار بازداشت دیگران را از زنا کردن، این از نزدیک خداوندست و اللَّه داناست و توانا. این آیت از مصاحف و از زبان خوانندگان برگرفت حکم آن از امت بر نگرفت.
اما وجه سوم از وجوه نسخ آنست که حکم برگرفت ببدلی که نهاد، و آیت آن حکم بر نگرفت. چنانک آیت عدّت زن شوی مرده یک سال تمام از مصحف بر نگرفت که گفته بود «متاعا الی الحول» و حکم آن برگرفت ببدل فرمان بعدّت چهار ماه و ده روز أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً و ازین نسخ، در قرآن فراوانست. چنانک رسیم بآن شرح دهیم ان شاء اللَّه.
ما ننسخ من آیة و ما ننسها هر دو خوانندهاند، قراءة عامه «ما ننسخ» بفتح نون و سین است، و قراءة شامی ما ننسخ بضم نون و کسر سین، و بر قراءة شامی انساخ را دو معنی است یکی بر ضد معنی نسخ و یکی موافق معنی نسخ.
اما آنچه بر ضد آنست میگوید، هر چه ترا نسخت دهیم از آیتی از قرآن، و بتو فرستیم و ترا دهیم. و آنچه موافق معنی نسخ است میگوید در منسوخات آریم و آن را بگردانیم و بدل نهیم. همچنین أَوْ نُنْسِها او «ننسأها» هر دو خواندهاند بفتح نون و همز، قراءت مکّی و ابو عمرو است و بضم نون و کسر سین قراءت باقی. و معنی هر دو بحقیقت یکسان است ننسها معنی آنست که فراموش کنیم، و ننساها معنی آنست که با پس بریم، و آن باز پس بردن از حفظ است، پس هر دو یکی است در حقیقت و در آیت تقدیم و تأخیر است، تقدیره ما ننسخ من آیة نأت بخیر منها او مثلها میگوید هر چه منسوخ کنیم از آیتی و برگیریم بجای آن دیگری آریم از آن بهتر یعنی از آن سهلتر و آسانتر و مزد آن بیشتر، چنانک عدّت زن شوی مرده از یک سال با چهار ماه و ده روز آورد. یکی را از غازیان در جنگ دشمن با ده کس مصابرت فرمود پس تخفیف کرد با دو کس مصابرت فرمود، «أَوْ مِثْلِها» یا دیگری آریم هم چنان در مصلحت و منفعت و مثوبت، چنانک تحویل قبله با کعبه و مانند آن، آن گه گفت أَوْ نُنْسِها یا خود فروگذاریم و آن را بدل ننهیم یعنی نأمر المسلمین بترکها من غیر آیة تنزل ناسخة لها.
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ نمیدانی آدمی که خداوند عز و جل بر همه چیز از آوردن و بردن و امر و نهی و محو و اثبات و تبدیل و تغییر قادر است و توانا بر کمال.
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ نمیدانی که پادشاهی آسمان و زمین او راست، پس هر چه خواهد تواند، و حکمی که خواهد راند، و تغییر و تبدیل و نسخ آیات و احکام چنانک خواهد کند، و کس را بروی اعتراض نه.
وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ و فرمود از خداوند عز و جل شما را هیچ خداوندی نه و یاری نه، و انما جمع بینهما لانه قد یکون ولیّا و لا نصرة معه لضعفه، و قد یکون نصیرا و لا ولایة له من نسب. جایی دیگر گفت وَ کَفی بِاللَّهِ وَلِیًّا، وَ کَفی بِاللَّهِ نَصِیراً اللَّه بنده را بخداوندی و یاری بس است، و بکار سازی و کار را نی بسنده، هر که ضعیفتر نظر حق بوی تمامتر، و نواخت حق او را بیشتر، یحکی ان اللَّه تعالی اوحی الی یعقوب ع و قال له «تدری لم فرقت بینک و بین یوسف کذا سنة؟ لانک اشتریت جاریة لها ولد ففرّقت بینهما بالبیع، فما لم یصل ولدها الیها لم اوصل الیک یوسف» بین بهذا ان تلک المملوکة مع عجزها و ضعفها نظر لها الحق سبحانه، و ان کان الحکم علی نبیّ من الانبیاء و لهذا قیل احذروا من لا ناصر له غیر اللَّه أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ الآیة یا میخواهید که سؤال تعنت کنید از رسول من، چنانک جهودان از موسی سؤال میکردند به تعنت، و ذلک فی قوله تعالی یَسْئَلُکَ أَهْلُ الْکِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتاباً مِنَ السَّماءِ و آن آن بود که جهودان از مصطفی ع خواستند که ما را کتابی آر بزبان عبرانی چنانک عرب را کتابی آوردی بزبان عربی رب العالمین جواب داد فَقَدْ سَأَلُوا مُوسی أَکْبَرَ مِنْ ذلِکَ یا محمد از موسی هم خواستند و مه ازین خواستند که گفتند أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً و قیل انّها نزلت فی عبد اللَّه بن امیة المخزومی و رهط من قریش قالوا یا محمد اجعل لنا الصفا ذهبا و وسع لنا ارض مکة و فجر الانهار خلالها تفجیرا نؤمن بک.
فانزل اللَّه تعالی.
أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ الآیة آن گه گفت وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ جهودان را میگوید هر که کفر بدل ایمان گیرد و خود پسندد، وی گمراه است. یعنی هر که اقتراح کند بر پیغامبر و سؤال تعنّت کند پس از آنک دلائل نبوت وی آشکارا شد کافر است، هر رشته خویش گم کرده و از راه راستی بیفتاده.
وَدَّ کَثِیرٌ... الآیة این آیت در شأن قومی جهودان آمد فنحاص بن عازورا و زید بن قیس که حذیفة یمان و عمار. یاسر را گفتند پس از وقعه احد الم تریا الی ما اصابکم، لو کنتم علی الحق ما هزمتم فارجعوا الی دیننا فهو خیر لکم و افضل و نحن اهدی منکم سبیلا گفتند میبینید که چه رسید شما را درین وقعه احد و چگونه شما را بهزیمت کردیم و شکستیم اگر دین شما حق بودی بر شما این احوال نرفتی، پس باری بدین ما باز گردید که شما را این بهتر است و سزاتر، عمار ایشان را جواب داد که شکستن پیمان چون بینید شما را در دین خویش، گفتند عذری سخت و کاری مشکل عمار گفت پس من با محمد عهد بستهام که از دین وی بر نگردم تا زنده ام، ایشان گفتند امّا هذا فقد صبأ این عمار صابی گشت که دین پدران و کیش اسلاف خود بگذاشت و دیگری اختیار کرد، از وی چیزی نگشاید، تو که حذیفهای چه میگویی؟
حذیفه گفت «امّا انا قد رضیت باللّه ربا و بمحمد نبیّا و بالاسلام دینا و بالقرآن اماما و بالکعبة قبله و بالمؤمنین اخوانا» جهودان چون از ایشان این شنیدند نومید شدند گفتند و اله موسی لقد اشرب قلبهما حب محمد بخدای موسی که دوستی محمد نهمار در دل ایشانست. پس حذیفه و عمار پیش مصطفی باز آمدند و آنچه رفت باز گفتند، مصطفی گفت: اصبتما الخیر و افلحتما پیروز آمدید و بنیکی رسیدید آن گه رب العالمین در شأن ایشان آیت فرستاد: وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ الآیة... آرزوی جهودان و خواست ایشان آنست که شما را از ایمان باز گردانندی و بکفر باز برندی، این از آنست که بشما حسد میبرند حسدی که ایشان را بدان نفرمودند بل که از دل خویش و نهاد و طبع خویش بر آوردند. گفتهاند که تا در دل بود حسد است چون آشکارا شد بغی است. و مصطفی ع گفت: «اذ حسدتم فلا تبغوا»
و قال: «الحسد من الشیطان و انّه لیس بضار عبدا ما لم یعده بلسانه و لا بیده فمن وجد شیئا من ذلک فلیغمّه»
و روی انه قال ع: «ثلث لا ینجو منهنّ احد الظن و الحسد و الطّیرة» قیل یا رسول اللَّه «و هل ینجی منهنّ شیء؟» قال «نعم، اذا حسدت فلا تبغ و اذا ظننت فلا تحقق و اذا تطیرت فامض و لا ترجع».
و قال عطیة بن قیس: لمّا ولد عیسی ع أتی ابلیس رئیس شیاطینه من المشرق فقال اتیتک و لم یبق فی ناجیتی اللیلة صنم الامال، ثم اتیه رئیس شیاطینه من المغرب فقال له مثل ذلک، فامرهم ان یخرجوا و یلتمسوا فی الهواء و الاودیة فانصرفوا الیه، فقالوا ما حسدنا شیئا فخرج، فاذا الملائکة قد حفّت بالمحراب الی السّماء فانصرف الی شیاطینه فقال انّ الأمر قد وقع فی الارض و انّ عیسی قد ولد و قد بدا ای عیسی اللَّه فی عباده ان یعبد و لکن انطلقوا فافشوا بین النّاس البغی و الحسد فانهما عدل الشرک.
فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا این از منسوخات قرآن است، اخوات و نظائر این در قرآن فراوانند در عفو و صبر و صفح و ارتقاب و تربض، آیت سیف آن همه را منسوخ کرد حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ میفرو گذارید تا اللَّه فرمان خویش آرد، و فرمان آن بود که گفت عز و جل قاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ الآیة و گفتهاند که امر اینجا حکم است بعضی را حکم کرد باسلام و بعضی را بسبی و جزیة، و قیل اراد به القیمة فیجازیهم باعمالهم إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ رب العالمین جل جلاله در قرآن ذکر نماز گران مؤمنان فراوان کرد، وانگه نماز ایشان بلفظ اقامت مخصوص کرد، چنانک گفت: أَقِمِ الصَّلاةَ، و أَقِیمُوا الصَّلاةَ و یُقِیمُونَ الصَّلاةَ، و الْمُقِیمِینَ الصَّلاةَ مگر آنجا که ذکر منافقان کرد گفت فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ لفظ اقامت از آن باز گرفت تا تنبیهی باشد مؤمنانرا، که ثواب در معنی اقامت است نه در مجرّد صورت نماز. بزرگان دین از اینجا گفتهاند که نمازکنان فراوانند اما مقیمان نماز اندکاند. و هم ازین باب است که عمر خطاب گفت «الحاجّ قلیل و الرکب کثیر» و معنی اقامت در نماز روی دل خویش فرا حق کردن است، و همگی خویش در نماز دادن، و شرط راز داری بجای آوردن، و از اندیشهها و فکرتها بر آسودن، و الیه الاشارة
بقوله صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «من صلّی رکعتین مقبلا علی اللَّه خرج من ذنوبه کیوم ولدته امّة»
این اقبال دل که درین خبر بیان کرد همان اقامت است که در قرآن جایها فراوان گفت، وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ اما بزبان تفسیر معنی اقامت نماز بپای داشتن است بوقت اول چنانک اختیار شافعی مطلبی است. و در خبرست که مصطفی ع در سفری بود و نماز بامداد را بطهارت بیرون شد، دیرتر باز آمد، یاران انتظار نکردند، عبد الرحمن بن عوف را فرا پیش کردند، پس از یک رکعت در رسید یاران همه متفکر شدند تا خود مصطفی ع چه گوید، مصطفی ع چون آن رکعت فائت باز آورد گفت: احسنتم هکذا فافعلوا
قوله: وَ آتُوا الزَّکاةَ میگوید زکاة از مال خویش بیرون کنید و مستحقان زکاة باز جویید و بایشان دهید و ایشان هفت صنفاند چنانک در آن آیت گفت: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ... الی آخر الآیة. و شرح آن بجای خویش گفته شود ان شاء اللَّه. و کسی که زکاة ندهد مال وی بر شرف هلاک بود، و کار وی بر خطر. مصطفی ع گفت «ما من عبد له مال لا یؤدّی زکاته الّا صفح له یوم القیمة صفائح یحمی علیه فی نار جهنم فیکوی بها جنبه و ظهره کلّما ردّت اعیدت له حتی یقضی اللَّه عز و جل بین عباده فی یوم کان مقداره خمسین الف سنة مما تعدّون، ثم یری سبیله امّا الی جنة و امّا الی نار و ما من صاحب ابل لا یؤدّی زکاتها الّا یجاء بها یوم القیمة بابله کاحسن ما کانت علیه، ثم یبطح له بقاع قرقر کلّما مرّت اخریها ردّت علیه اولاها. حتی یقضی اللَّه بین عباده فی یوم کان مقداره خمسین الف سنة مما تعدّون، ثم یری سبیله امّا الی الجنّة امّا الی النار. و ما من صاحب غنم لا یؤدّی زکاتها الا یجاء به یوم القیمة فغنمه کآثر ما کانت، فتنطح له بقاع قرقر فتطؤه باخفافها و تنطحه بقرونها لیس فیها غضباء و لا جدعاء کلّما مضت علیه اخریها ردت علیه اولیها، حتی یقضی اللَّه بین عباده فی یوم کان مقداره خمسین الف سنة مما تعدّون، ثم یری سبیله امّا الی الجنّة امّا الی النّار»
و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «ما تلف مال فی البر و البحر الا بمنع الزکاة، فاحرزوا اموالکم بالزکاة، و داووا مرضاکم بالصّدقة، و ادفعوا عنکم طوارق البلاء بالدعاء، فانّ الدعاء یردّ البلاء ما نزل و لم ینزل، فما نزل یکشفه، و ما لم ینزل یحبسه
وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ الآیة... خیر اینجا نامی است مال را، یعنی چیزی که نفقه کنید و بصدقه دهید از مال ثواب آن فردا بنزدیک اللَّه بیابید، قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «ما تصدّق احد بصدقة الّا اخذها الرحمن بیده فیربیها کما یربّی احدکم فلوه و فصیله فتربوا فی کفّ الرحمن حتی تکون اعظم من الجبل»
وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ همچنانست که جای دیگر گفت یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً و در خبر است که چون بنده از دنیا بیرون شود مردمان گویند ما خلّف؟ چه واپس گذاشت؟ فریشتگان گویند ما قدم؟ چه فرا پیش داشت؟ و امیر المؤمنین علی ع بگورستان بیرون شد گفت: «السلام علیکم یا اهل القبور اموالکم قسمت و دورکم سکنت و نساءکم نکحت فهذا خبر ما عندنا، فکیف خبر ما عندکم، فهتف هاتف «و علیکم السلام ما اکلنا ربحناه و ما قدّمنا وجدناه و ما خلّفنا خسرناه».
وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً یعنی یهودا فحذفت الیاء الزائدة. و قیل هو جمع هائد کحائل و حول. جهودان گفتند در بهشت نرود مگر جهودان و چون دین جهودی دینی نیست، و ترسایان گفتند چون ترسایی دینی نیست و در بهشت نرود مگر ترسایان، رب العالمین گفت تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ ای اکاذیبهم، آنست دروغهای ساخته ایشان. و قراءة ابو جعفر تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ بتخفیف است یعنی آن آرزوهای ایشان آنست.
قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ رسول من گوی بیارید حجت خویش و باز نمائید اگر آنچه میگویید راست میگویید.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره آیات قرآن و تفسیر آنها توسط مفسرین است. در ابتدای متن، به بیان اینکه واژه «ایها الذین آمنوا» خطاب به مؤمنان مدینه است و «ایها الناس» خطاب به اهل مکه اشاره شده است. سپس به بحثی پیرامون کلمه «راعنا» و سوءفهمی که یهودیان از آن میکردند پرداخته شده است. خداوند مؤمنان را از به کار بردن این کلمه نهی کرده و بر آنها تأکید میکند که به جای آن بگویند «انظرنا».
در ادامه، به عذابهای دردناک کافران و شدت عذاب آخرت اشاره شده و مثالی از عذابهای عجیب و همیشگی ذکر شده است. همچنین، درباره یهوديان و مشرکان و اینکه آنها از نزول وحی بر مسلمانان حسادت میورزیدند، صحبت شده و تصریح میشود که خداوند رحمتش را به هر که بخواهد میدهد.
پیش از پایان متن، به موضوع نسخ آیات قرآن پرداخته شده و اینکه چگونه خداوند آیات را نسخ و جایشان را آیات بهتری قرار میدهد. همچنین، شرحی کوتاه بر معانی و اقسام نسخ، و مثالهایی از آن در قرآن ارائه شده است. در نهایت، به موضوع زکات و اهمیت آن در حفظ مال شخص اشاره شدهاست.
به طور کلی، متن به تشریح آیات مختلف قرآن، فهم و تفسیر آنها و تأکید بر ایمان و عمل صالح، حسادت یهودیان، عذاب کافران و نسخ آیات میپردازد.
هوش مصنوعی: مفسران بر این باورند که هرگاه در قرآن جمله "ای کسانی که ایمان آوردهاید" آمده باشد، اشاره به اهل مدینه دارد. در حالی که وقتی گفته میشود "ای مردم"، به اهل مکه خطاب میشود. این ندا به مؤمنان مدینه به خاطر رشد و قوام دین و استحکام آن داده شده است. همچنین، هیچ امتی در هیچ کتابی به این شکل به مقام و کرامت مورد خطاب قرار نگرفتهاند، مگر این امت و بنی اسرائیل که در تورات به جای این ندا، به آنها "ای مسکینان" گفته شده است.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، نگوید «راعنا» زیرا این واژه به نوعی در زبان یهودیان معنای توهینآمیز دارد. مسلمانان زمانی که به پیامبر اکرم (ص) نزدیک میشدند، برای جلب توجه و درخواست هدایت، میگفتند «راعنا». اما یهودیان که معنای بدی برای این کلمه داشتند، از آن سوءاستفاده میکردند و پیامبر را مسخره میکردند. به همین دلیل خداوند مؤمنان را از گفتن این کلمه نهی کرد و به جای آن گفتند که بگویند «انظرنا» تا گرفتار توهین نشوند. در واقع، اگر یهودیان و منافقان به آنها احترام میگذاشتند و درمییافتند، بیشک بهتر بود. در ادامه، خداوند به مؤمنان میفرماید که به سخنان خداوند گوش دهند و به جای سخنان توهینآمیز عمل کنند. همچنین، برای مخالفان و کافران عذاب سخت و دردناکی را وعده میدهد که هرگز پایان نخواهد یافت و همواره بر شدت آن افزوده خواهد شد. خلاصه اینکه، عذاب اخروی به شدت و مداومت خود معروف است و هیچگاه آرامشی برای عذابشدگان وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) به جبرئیل گفت: چرا میکائیل را میبینم که میخندد؟ جبرئیل پاسخ داد: از زمانی که خداوند آتش را آفرید، او هرگز نخورده است.
هوش مصنوعی: محمد بن المنکدر میگوید: وقتی که آتش آفریده شد، ملائکه به شدت ترسان شدند و دلهایشان به تپش افتاد. این ترس ادامه داشت تا زمانی که آدم خلق شد، و سپس آرامش به دلهایشان بازگشت و از آن حالت ترس خارج شدند.
هوش مصنوعی: عدهای از اهل کتاب که کافر بودند، با برخی از مسلمانان انصار گفتگو داشتند و بین آنها ارتباط و دوستی برقرار شده بود. مسلمانان انصار به دوستان خود از یهودیان گفتند که به قرآن ایمان بیاورند و پیامبر را به عنوان راهنما بپذیرند، زیرا نجات و سعادتمندی آنها در این امر نهفته است.
هوش مصنوعی: ایشان اظهار داشتند که در دین شما چیزی نمیبینیم که به دل ما نشیند و مورد پسند ما باشد. اگر چنین چیزی وجود داشت، ما نیز از پیروان شما میشدیم. خداوند به آنچه که ایشان گفتند پاسخ داد و فرمود: کسانی که کافرند، از اهل کتاب و مشرکین، نمیخواهند که از جانب پروردگارتان بر شما خیری نازل شود. این وحی و پیامی که فرستادهایم، برای ایشان مطلوب نیست. خداوند رحمتش را بر هر کس که بخواهد ارزانی میدارد و او دارای فضل عظیم است. به همین دلیل، خداوند میخواهد که دین اسلام را برگزیده و شایسته بداند و به آن کس که بخواهد، نبوت و رسالت عطا کند. این کار به این منظور انجام میشود که اهل کتاب بدانند که هیچ تسلطی بر فضل خداوند ندارند و فقط اوست که به هر کس بخواهد، فضل میدهد. قدرت و سلطنت واقعی در دست خداوند است و او به هر کس که بخواهد، میدهد. در جای دیگری هم گفته شده: "بله، فضل در دست خداوند است و به هر کس که بخواهد، میدهد." همچنین پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: "مثل ما و کسانی که قبل از ما کتاب آسمانی دریافت کردهاند، مانند مردی است که کارگرانی را استخدام کرد و گفت که چه کسی برای من تا پایان روز کار میکند به ازای یک قیراط. عدهای کار کردند، اما نیمهروز کار را رها کردند. سپس گفت که چه کسی برای من از نیمهروز تا پایان روز کار میکند به ازای یک قیراط. عدهای تا عصر کار کردند به ازای یک قیراط، ولی کار را رها کردند. پس از آن گفت که چه کسی برای من تا شب کار میکند به ازای دو قیراط. افراد اول به او گفتند که ما بیشتر کار کردیم و کمتر دستمزد گرفتیم. او پرسید: آیا از حق شما چیزی کم شده است؟ گفتند: نه. او گفت: این فضل من است که به هر کس بخواهم میدهم."
هوش مصنوعی: و از جمله چیزهایی که نشاندهنده وسعت رحمت و فضل خداوند است، این موارد هستند.
هوش مصنوعی: عایشه میگوید: در شبی نبیّ اسلام را گم کردم و او را دنبال کردم. وقتی رسیدم، او را در جایی دیدم که مشغول نماز بود و سه نور در بالای سرش مشاهده کردم. وقتی نماز او به پایان رسید، فرمود: «چه خبر؟ این کیست؟» گفتم: «من عایشهام، ای رسول اللَّه.» ایشان فرمود: «آیا آن سه نور را دیدی؟» گفتم: «بله، ای رسول اللَّه.» ایشان گفت: «از سوی پروردگارم آتیک آمد و بشارت داد که خداوند متعال از امتم هر کس را به جای هر یک از اهلش هفتاد هزار نفر خواهد بخشید بدون حساب و عذاب. سپس در نور دوم، آتیک دیگری آمد و بشارت داد که خداوند به جای هر یک از آن هفتاد هزار نفر، به امتم مقام دیگری میدهد بدون حساب و عذاب. سپس در نور سوم، آتیک سوم آمد و بشارت داد که خداوند به جای هر یک از آن هفتاد هزار نفر، مقام مضاعفی یعنی هفتاد هزار دیگر را نیز بدون حساب و عذاب میدهد.» من گفتم: «ای رسول اللَّه، آیا این را به امّتش برسانی؟» ایشان فرمود: «کسانی به شما خبر میدهند از عرب که نه روزه میگیرند و نه نماز میخوانند.» همچنین روایت شده که ایشان فرمودهاند: «نخستین چیزی که خدا در لوح محفوظ نوشت، این است که من اللَّه هستم و هیچ معبودی جز من نیست و رحمتم بر عذابم پیشی گرفته است. هر کس شهادت دهد که جز اللَّه معبودی نیست و محمد فرستاده اوست، او به بهشت خواهد رفت.»
هوش مصنوعی: آیت به این موضوع اشاره دارد که برخی از یهودیان و مشرکان به تغییرات آیات قرآن معترض بودند و پرسشهایی مطرح میکردند. آنها میگفتند اگر حکمی که پیشتر نازل شده حق و درست است، چرا باید منسوخ شود؟ و اگر نادرست است، چرا در گذشته بر آن تأکید شده بود؟ آنها حتی میگفتند این سخنان تنها ساخته و پرداخته محمد است و او به دلخواه خود آیات را تغییر میدهد. در جواب این اعتراضات، خداوند آیهای نازل کرد که به مسأله نسخ آیات اشاره میکند. در آیهای دیگر نیز به صراحت بیان میدارد که هرگاه آیهای را به جای آیه دیگر نازل کنیم، دشمنان خواهند گفت که این تغییرات از روی اختلاق و دروغ است. آنها این اتهام را به پیامبر میزنند که این تغییرات به دلخواه خود او انجام میشود و او به راحتی از نظرات خود برمیگردد.
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید که بسیاری از مردم نمیدانند و این به آن معنا نیست که آنها نادان هستند. نسخ به این معناست که حکم یا قانونی را تغییر میدهیم و به جای آن چیزی بهتر، مناسبتر با زمان، مکان یا شخص قرار میدهیم. بر اساس باور اهل حق، نسخ هم در قرآن و هم در سنت وجود دارد و این امر صحیح است که قرآن میتواند با قرآن و سنت با سنت منسوخ شود. بعضی از یهودیان با مسلمانان بر سر موضوع نسخ اختلاف دارند و میگویند نسخ نادرست است، زیرا آن را به معنای عدم دانایی خدا برداشت میکنند. اما پاسخ اهل حق این است که خداوند هیچ چیزی را نمیپوشاند و همه چیز را میداند. خداوند میتواند حکمی را به بندهاش بدهد و بعد از مدتی آن حکم را تغییر دهد، حتی اگر بنده از این تغییر بیخبر باشد، به خاطر مصلحت بنده و برای بهبود وضع او. این تغییر میتواند به شکل سختگیری یا آسانگیری باشد، بسته به نیاز و وضعیت مومن.
هوش مصنوعی: در زمان پیامبر اسلام، مسلمانان به دلایل مختلف نیاز به تغییر و نسخ آیات قرآن داشتند، زیرا شرایط و وضعیت اجتماعی آنها دائم در حال تغییر بود و برخی احکام مناسب یک زمان بودند و برخی دیگر برای زمانهای دیگر. نسخ آیات قرآن سه نوع دارد: نوع اول آن است که هم متن آیه و هم حکم آن منسوخ شده است، نوع دوم حالتی است که متن آیه منسوخ شده ولی حکم آن همچنان برقرار است، و نوع سوم جایی است که حکم منسوخ است ولی متن آیه باقی مانده است. برای نوع اول، مثالی از پیامبر وجود دارد که در حین خواندن آیات قرآن، برخی از آیات را به فراموشی سپرده بودند و او متوجه شد که آن آیات دیگر وجود ندارند.
هوش مصنوعی: انس بن مالک گفته است: در زمان رسولالله (ص) ما سورهای را میخواندیم که آن را به سوره توبه تطبیق میدادیم. از آن سوره تنها یک آیه را به خاطر دارم و آن آیه این است: «اگر پسر آدم دو وادی از طلا داشته باشد، سومی را جستجو میکند و اگر سومی را پیدا کند، چهارمی را میخواهد و فقط خاک میتواند شکم پسر آدم را پر کند. و خدا بر کسی که توبه کند، رحمت میآورد.»
هوش مصنوعی: ابن مسعود میگوید: «من آیهای از رسول خدا (ص) شنیدم و آن را حفظ کردم و در مصحف خود ثبت کردم. اما وقتی شب شد، به حفظ خودم بازگشتم و چیزی از آن آیه پیدا نکردم. به مصحف خودم نگاه کردم و دیدم ورقهاش سفید است. این را به رسول خدا (ص) گفتم، و ایشان به من فرمود: "ای ابن مسعود، آن آیه شب گذشته از بین رفت."»
هوش مصنوعی: آنچه از قرآن برداشت شده و به عنوان حکم معتبر تلقی نشده، این است که در مورد مجازات زناکاران متأهل میخواندند: «وقتی مرد و زنی که ازدواج کردهاند زنا کنند، آنها را با سنگ بکشید». این به این معناست که وقتی مرد و زن متأهلی مرتکب زنا میشوند، باید مجازات شوند تا دیگران از ارتکاب این عمل خودداری کنند. این مجازات از سوی خداوند است و او حکیم و داناست. این آیه در قرائتهای مختلف وجود داشته، اما به عنوان حکم از طرف امت پذیرفته نشده است.
هوش مصنوعی: وجه سوم از وجوه نسخ این است که حکمی که تعیین شده، به حکم دیگری تغییر پیدا کرده است، در حالی که آیه مربوط به حکم اولیه حذف نشده است. به عنوان مثال، در مورد عدت زنی که شوهرش فوت کرده، آیهای که میگوید «متاعا الی الحول» (برای یک سال) وجود دارد، ولی حکم آن به تبدیلی به چهار ماه و ده روز تغییر یافته است. این نوع نسخ در قرآن بارها مشاهده میشود که به توضیح آن خواهیم پرداخت.
هوش مصنوعی: در این متن گفته شده که دو نوع قرائت برای یک آیه وجود دارد. یکی از قرائتها به صورت «ما ننسخ» و دیگری به صورت «ما ننسها» است. در قرائت اول که رایجتر است، نون و سین با فتحه خوانده میشوند، ولی در قرائت شامی، نون ضم و سین کسر خوانده میشود. برای قرائت شامی، دو تفسیر ممکن است: یکی متضاد با معنی نسخ و دیگری همراستا با معنی نسخ.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره میشود که هر نوع آیهای از قرآن که برای شما فرستاده میشود، ممکن است منسوخ شده باشد یا تغییر کند. در آیات منسوخ، بیان میشود که ممکن است آیهای که حذف شده یا جایگزین میشود، بهتر یا آسانتر از آن باشد. همچنین، دو نوع تلاوت برای یک عبارت وجود دارد که هر دو به معنای فراموش کردن یا پس زدن است. در اصل، این دو مفهوم به یک معنا اشاره دارند. به همین ترتیب، سخنانی درباره تغییر قبله و کاهش مقدار یا شدت احکام وجود دارد. در نهایت، ممکن است که بدون آیه جدید، دستوری برای ترک یک عمل وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: آیا نمیدانی که خداوند بر همه چیز توانایی دارد؟ او قادر است به هر چیزی را به وجود آورد یا از بین ببرد، فرمان دهد یا نهی کند، و هر تغییر و تحولی را ایجاد کند. قدرت او بینهایت و کامل است.
هوش مصنوعی: آیا نمیدانی که پادشاهی آسمانها و زمین فقط برای خداست؟ پس او هرکاری که بخواهد میتواند انجام دهد و هر حکمی که بخواهد، صادر میکند. همچنین میتواند آیات و احکام را تغییر دهد یا باطل کند، و هیچکس نمیتواند بر او اعتراضي کند.
هوش مصنوعی: شما هیچ ولی و یاوری از غیر خداوند ندارید. این بیان به این معناست که ممکن است کسی تولی و سرپرستی داشته باشد، اما به خاطر ضعفش یاری نداشته باشد، و ممکن است کسی یاری کننده باشد، اما از نظر نسب و تولی، سرپرستی نداشته باشد. در جایی دیگر ذکر شده که خداوند ولی و یاور کافی است و اگر کسی نزد خداوند در نظرش ضعیفتر باشد، مورد محبت و رحمت بیشتری قرار میگیرد. به عنوان مثال، خداوند به یعقوب علیهالسلام وحی فرستاد و به او گفت که چرا بین تو و یوسف فاصله انداختم؟ چون تو غلامی خریدی که فرزندی داشت و به خاطر خرید آن غلام، بین آنها جدایی انداختی. در اینجا نشان داده میشود که حتی یک مملوک با تمام ضعفش، نزد خداوند مورد توجه است. همچنین، به این نکته اشاره شده که از کسانی که تنها به خداوند تکیه میکنند، باید بر حذر بود و از رسول خدا سؤال تعنتآمیز نکنید، همانطور که یهودیان از موسی سؤالهای سخت میکردند. آنان از پیامبر خواسته بودند که کتابی را به زبان عبری نازل کند، در حالی که خداوند فرمود که از موسی پرسشهایی بزرگتر از این داشتند.
هوش مصنوعی: فانزل اللَّه تعالی. به معنای "نازل شده است بر ما از سوی خداوند متعال" است. این جمله اشاره به حقیقتی دارد که خداوند رحمت و برکات خود را بر بندگانش نازل میکند و به آنها هدایت و یاری میرساند.
هوش مصنوعی: آیا میخواهید از پیامبر خود سؤال کنید؟ آنگاه گفته شده است که هر کس کفر را به جای ایمان انتخاب کند و این را بپذیرد، در گمراهی است. به این معنی که هر کس به پیامبر پیشنهاد دهد و پس از اینکه دلایل نبوت او به وضوح نمایان شد، سؤال کند، کافر است و راه خود را گم کرده و از مسیر حقیقت منحرف شده است.
هوش مصنوعی: در این آیه به ماجرای قوم یهود اشاره شده است که حذیفة یمان و عمار یاسر بعد از واقعه احد به دلیل شکست آنها، سخنانی را از آنها شنیدند. آنها به عمار و حذیفه گفته بودند که ببینید چه بلایی سر شما آمده و در این جنگ چطور شکست خوردید. اگر دین شما درست بود، نباید این گونه شکست میخوردید. پس بهتر است به دین ما برگردید که برای شما بهتر و صحیحتر است و ما در راه راستتری هستیم. عمار به آنها پاسخ میدهد که با دیدن رفتار شما در دینتان، نمیتوان به شما اعتماد کرد. آنها عذری برای رفتارشان ارائه میدهند و عمار تأکید میکند که برای او پیمان بستگی با محمد وجود دارد و او هرگز از دین او برنخواهد گشت. یهودیان او را متهم به ترک دین پدرانش میکنند و از او میپرسند که حذیفه، تو چه نظری داری؟
هوش مصنوعی: حذیفه گفت: «من به خدا به عنوان پروردگار، به محمد به عنوان پیامبر، به اسلام به عنوان دین، به قرآن به عنوان پیشوا، به کعبه به عنوان قبله و به مؤمنان به عنوان برادران راضی هستم.» یهودیان وقتی این را شنیدند ناامید شدند و گفتند: «به خدای موسی! محبت محمد در دل آنها رسوخ کرده است.» سپس حذیفه و عمار به پیش محمد بازگشتند و همه چیز را برای او تعریف کردند. محمد گفت: «شما به خوبی آمدید و پیروز شدید و به خیر رسیدید.» پس خداوند در شأن آنها آیهای نازل کرد: «بسیاری از اهل کتاب آرزو دارند که شما را از ایمان بازگردانند و به کفر سوق دهند، این حسد از دلهایشان برمیخیزد و به سبب چیزی است که در درون خود دارند.» گفتهاند که تا حسد در دل باشد، حالت حسد است و وقتی که ظهور کند، به بغض تبدیل میشود. محمد (علیه السلام) نیز فرمود: «اگر حسادت کردید، از بغض دوری کنید.»
هوش مصنوعی: ایشان گفتند: «حسد از شیطان است و هیچ ضرری به بنده نمیزند، مگر اینکه با زبان یا دست خود آن را آماده کند. پس هرکس به چیزی از این موارد دچار شد، باید در دل خود آن را از بین ببرد.»
هوش مصنوعی: امام علی (ع) فرمودهاند: «سه چیز وجود دارد که هیچکس از آنها نجات نمییابد: بدبینی، حسد و فال بد.» کسی از پیامبر پرسید: «آیا راهی برای نجات از اینها وجود دارد؟» او پاسخ داد: «بله، اگر حسادت کردی، برای خودت آرزوی بد نکن؛ اگر بدبین شدی، به آن شک نکن؛ و اگر فال بد گرفتی، به راهت ادامه بده و عقب نگرد.»
هوش مصنوعی: عطیه بن قیس میگوید: وقتی عیسی به دنیا آمد، ابلیس، رئیس شیاطین، به سوی او آمد و گفت: «به سراغت آمدم و هیچ تندی در این شب پیدا نکردم جز مجسمههای بیفایده.» سپس ابلیس به رئیس شیاطین دیگر از سمت مغرب نیز همین را گفت. او به آنها دستور داد که به جستجوی اوضاع در آسمان و درهها بروند، و آنها نیز به جستجو پرداختند. اما وقتی به او گزارش دادند که حسادت نکردهاند، ابلیس خارج شد و دید که فرشتگان دور محراب در حال عبادت به آسمان هستند. او به سمت شیاطین بازگشت و گفت: «اینجا در زمین اتفاقی افتاده و عیسی متولد شده است. اکنون زمان عبادت عیسی خدا فرا رسیده است، اما شما باید بین مردم بیدادگری و حسد را پخش کنید، زیرا این دو مثل شرک هستند.»
هوش مصنوعی: آیه "فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا" از آیات قرآن است که به مفهوم بخشش و گذشت اشاره دارد، اما با توجه به آیات دیگر، به نظر میرسد که این مفهوم به نوعی در کنار آیات جهاد و مبارزه قرار گرفته است. برخی معتقدند که این آیات به صورت کلیتر از فرمان جنگی خداوند منسوخ شدهاند. خداوند در آیات دیگر، مؤمنان را به جنگ با کسانی که به او و روز قیامت ایمان نمیآورند، فرمان داده است. در مورد نماز نیز، قرآن بر اهمیت اقامه نماز تأکید میکند و این موضوع در آیات متعدد ذکر شده است. تأکید بر اقامت نماز نشاندهنده آن است که صرف انجام فیزیکی نماز کافی نیست و باید با توجه و اخلاص انجام شود. به همین دلیل، بزرگان دین میگویند که افرادی که به معنای واقعی نماز را اقامه میکنند، بسیار کم هستند و واقعی بودن نیت و توجه در نماز، اهمیت بالایی دارد.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمودند: «کسی که دو رکعت نماز به نیت خالص برای خداوند بخواند، از گناهانش پاک میشود مانند روزی که مادرش او را به دنیا آورده است.»
هوش مصنوعی: این متن به مفهوم اقامت نماز در قرآن اشاره دارد و به طور خاص به معنای پایبندی به انجام نماز در وقت معین میپردازد. در اینجا مثالی از زندگی پیامبر اسلام آورده شده است که در سفر بوده و به دلیل تأخیرش، یارانش به عبادت ادامه دادهاند. وقتی او به آنها ملحق شده و رکعتی را که از دست رفته بود، جبران کرده، از یارانش میخواهد که همان گونه ادامه دهند. این نشاندهنده اهمیت و ارزش اقامه نماز به موقع در زندگی مسلمانان است.
هوش مصنوعی: در این متن به اهمیت پرداخت زکات اشاره شده است. زکات باید از اموال خارج شود و به افراد مستحق داده شود که شامل هفت گروه مختلف هستند. اگر کسی زکات نپردازد، مال او در معرض خطر قرار دارد و او با عذابهای سختی در روز قیامت روبرو خواهد شد. در آن روز، کسانی که زکات ندادهاند، باید با داراییهای خود مواجه شوند که به شکل عذابهایی در آتش جهنم به آنها بازگردانده میشود. این عذاب تا زمانی ادامه خواهد داشت که خداوند بین بندگانش قضاوت کند. همچنین، برای صاحبان چهارپا مانند شتر و گوسفند نیز وضع مشابهی وجود دارد و زکات نپرداختن موجب خواهد شد که در روز قیامت با حیواناتشان مواجه شوند که به عنوان عذابی برای آنان عمل میکند. در نهایت، در آن روز، هر کس باید مسیر خود را به سوی بهشت یا جهنم انتخاب کند.
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هیچ مالی در خشکی و دریا تلف نمیشود مگر به خاطر عدم پرداخت زکات. پس، مالهایتان را با زکات حفظ کنید. بیمارانتان را با صدقه درمان کنید و بلایا را با دعا از خود دور کنید، زیرا دعا میتواند بلاهایی را که نازل شدهاند و همچنین آنهایی که هنوز نازل نشدهاند، دفع کند. بلاهایی که نازل شدهاند، با دعا برطرف میشوند و آنهایی که هنوز نازل نشدهاند، با دعا متوقف میشوند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که برای خودتان به عنوان خیر انجام دهید، در واقع نیکی است که از مال شماست، یعنی شما وقتی از مال خود انفاق کنید یا صدقه دهید، در روز قیامت پاداش آن را پیش خداوند خواهید یافت. پیامبر گرامی اسلام فرمودند: «هیچ کس به صدقهای نمیدهد مگر اینکه خداوند آن را به دست خود میگیرد و مانند آن را که یکی از شما بچهاش را بزرگ میکند، پرورش میدهد. آن صدقه در دستان خداوند رشد میکند تا بزرگتر از کوهها شود.»
هوش مصنوعی: هر چیزی که برای خودتان به عنوان کار نیک انجام دهید، نزد خداوند آن را خواهید یافت. در جای دیگری نیز گفته شده که در روزی که هر شخص آنچه را که انجام داده، به وضوح مشاهده میکند. همچنین در روایتی آمده است که وقتی بندهای از دنیا میرود، مردم میپرسند او چه چیزی را به جا گذاشته است، در حالی که فرشتگان میپرسند او چه چیزی را پیشفرستاده است. امام علی (ع) به گورستان رفت و گفت: «سلام بر شما ای اهل قبور! اموال شما تقسیم شد، خانههایتان به دیگران داده شد و همسران شما ازدواج کردند، این خبر ماست. حال خبر شما چیست؟» و صدایی از دل قبرستان پاسخ داد: «سلام بر شما! آنچه ما خوردیم، نگهداشتیم و آنچه را که فرستادیم، آن را داریم و آنچه را که جا گذاشتیم، زیان کردیم.»
هوش مصنوعی: آنها گفتند: "بهشت را جز یهودیان کسی وارد نخواهد شد." در اینجا واژه "هوداً" به معنای یهودیان است و حرف یای اضافی حذف شده است. برخی گفتهاند که "هود" جمع "هائد" است، مانند "حائل" و "حول". یهودیان گفتند که کسی جز یهودیان به بهشت نخواهد رفت و مسیحیان نیز همین را درباره خود گفتند و ادعا کردند که بهشت فقط برای مسیحیان است. پروردگار عالمیان پاسخ داد: "اینها فقط آرزوها و دروغهای آنهاست." و قرائت ابوجعفر به این صورت است که "این آرزوهای آنهاست".
هوش مصنوعی: بگویید دلیل خود را بیاورید اگر راست میگویید. پیامبر من، حجت خود را به نمایش بگذارید و نشان دهید که آیا آنچه میگویید حقیقت دارد یا نه.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.