گنجور

 
 
 
رباعی شمارۀ ۱۰۸ به خوانش فاطمه زندی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
خواجه عبدالله انصاری

از باد صبا خسته شود رخسارش

چون آینه کز نفس رسد زنگارش

زان ترسم اگر برهنه دارد یارش

تیزی نظر خلق کند از کارش

مهستی گنجوی

آن تازه گلم من که نباشد خارش

با بلبل خوشگوی بود غمخوارش

بازی که سر دست شهان جایش بود

در دام تو افتاد نکو میدارش

میبدی

از باد صبا خسته شود رخسارش

چون آینه کز نفس رسد زنگارش‌

زان ترسم اگر برهنه دارد یارش

تیزی نظر خلق کند از کارش‌

عطار

کو دل که بداند نفسی اسرارش

کو گوش که بشنود دمی گفتارش

آن ماه جمال مینماید شب و روز

کو دیده که تا برخورد از دیدارش

باباافضل کاشانی

کو دل که بداند نفسی اسرارش

کو گوش که بشنود دمی گفتارش

معشوق جمال می‌نماید شب و روز

کو دیده که بر خورد از آن دیدارش

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه