از نکو بد نگو نمی آید
تو نکویی، نکو نمی آید
با من اربد کنی، نکو کن، از آنک
بد جز از تو نکو نمی آید
می روی سوی باغ با آن لطف
آب در هیچ جو نمی آید
آنکه خورشید می کند بر چرخ
تو کنی به، کز او نمی آید
عقل من با تو رفت، وین طرفه
که تو می آیی، او نمی آید
تاب سنگین دلت ندارم من
کار سنگ از سبو نمی آید
دل خسرو که در هوای تو ماند
جای دیگر فرو نمی آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.