غمم بکشت به کار جهان که پردازد
دلم اسیر شد و نیز جان که پردازد
من و زیادت حاجات و کنج ویرانه
درین بلا به غم خان و مان که پردازد
هزار شمع جمال آیدم به پیش نظر
دلم به سوختن خود بدان که پردازد
بدین صفت که تو مشغول حسن خویشتنی
به چاره دل بیچارگان که پردازد
بر آستان تو میرم که زیر دیوارت
چو جان دهم به من ناتوان که پردازد
به همرهی تو رفتن به باغ بیهوده ست
که پیش تو به گل و ارغوان که پردازد
روا مدار به دوری هلاک خسرو، از آنک
به جز وصال تو با عاشقان که پردازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره غم و درد عمیق شاعر است که به خاطر جدایی و دوری از محبوبش رنج میبرد. او احساس میکند که دل و جانش در اسارت این غم گرفتار شدهاند. شاعر به ویرانی و مشکلات زندگیاش اشاره میکند و از زیباییهای ظاهری دنیا (مثل شمع و گل) میگوید که در مقابل دردش بیمعنا هستند. او میبیند که محبوبش فقط به زیبایی خود مشغول است و به حال دلهای بیچاره توجهی ندارد. شاعر خود را در آستان محبوبش مییابد و میگوید که حتی جانش را هم فدای او میکند. در نهایت، او از دوری و جدایی از محبوبش شکایت میکند و میگوید که فقط وصال او میتواند درمانی برای این درد باشد.
هوش مصنوعی: غم و اندوه من به قدری شدید است که به همه کارهای زندگیام لطمه زده و دلم در بند این مشکلات گرفتار شده است. همین طور جان من هم در حال رنج کشیدن است و نمیتواند از این وضعیت رهایی یابد.
هوش مصنوعی: من در این وضعیت سخت و در این مکان بیسر و سامان، از نیازهای فراوان خود رنج میبرم و به فکر خانه و خانوادهام هستم که چه بر سرشان خواهد آمد.
هوش مصنوعی: هزاران شمع زیبایی در مقابل چشمانم میآید و دل من برای سوختن خودش به این موضوع میپردازد.
هوش مصنوعی: با این ویژگی که تو در زیبایی خود غرق هستی، دلهای بیچاره چگونه میتوانند از مشکلاتشان رهایی یابند؟
هوش مصنوعی: من به درگاه تو میآیم، چرا که اگر زیر دیوارت جانم را بگذارم، تو که ناتوانی، ممکن است از من قدردانی کنی.
هوش مصنوعی: رفتن به باغ و تماشای گلها و درختان زیبا در حضور تو بیفایده است، چون حضور تو خود بهترین و زیباترین مناظر را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: به خاطر دوری خسرو، هیچ چیز را نپذیر، زیرا تنها ارتباط با توست که عاشقان را شاد میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم تو نیست، به عیش جهان که پردازد
هوای تیغ تو در سر، به جان که پردازد
چنین که غمزه به یک تیغ می کُشد همه را
به کاوکاو دل خون چکان که پردازد
اگر لب تو نه در دل نمک نشان آمد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.