دل مرا چو ز روی تو یاد می آید
هزار شادی در دل زیاد می آید
تو پای خویش فراموش کرده ای از حسن
کجات از من سرگشته یاد می آید
غم تو در دلم آتش نهاد و از لعلت
صد آتش دگر اندر نهاد می آید
سواد چین شده زلفین تو که هر سحرم
نسیم مشک افشان زان سواد می آید
مراد سینه خسرو تویی و روی ترا
هر آن صفت که کنم بر مراد می آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این قطعه به یاد محبوبش دلی شاد و پر از احساسات را توصیف میکند. یاد او باعث شعف در دلش شده و غم او نیز آتش بیپایانی در دلش برافروخته است. زیباییهای محبوب، مانند زلف و چهرهاش، به طور زنده و ملموس در ذهن شاعر نقش بسته و او را به یاد خود میآورد. در نهایت، شاعر محبوبش را به عنوان مراد و آرزوی جانش معرفی میکند و به زیباییهای او اشاره میکند.
هوش مصنوعی: هر بار که یاد تو به دلم میافتد، هزاران شادی در درونم به وجود میآید.
هوش مصنوعی: تو به زیباییها و لطفهای خود فراموش کردهای، اما من از آن زیباییها هنوز به یاد تو هستم و دلم برایت تنگ شده است.
هوش مصنوعی: غم تو در دل من آتش ایجاد کرده و از زیبایی تو آتشهای دیگری نیز در دل من شعلهور شده است. حالا میآید.
هوش مصنوعی: زلفهای مشکی تو آنقدر زیباست که در هر صبح، نسیم خوشبو از سوی آن به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی تو برای من در هر لحظه و هر صفتی که توصیف کنم، به حقیقت میپیوندد و به حقیقت میرسد. تو عمیقترین و مهمترین آرزوی منی و هر کلامی که دربارهات بگویم، به واقعیت تبدیل میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.