گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

چه شد که یار بر آهنگ کین برون آمد؟

به خون کیست که آن نازنین برون آمد؟

خدای مهر مسلمانیش کند روزی

که باز کافر من از کمین برون آمد

چه آفت است که باز آن سوار پیدا کرد؟

کدام سرو ز بالای زین برون آمد؟

صدای لعل سمندش به خاکیان برسید

نفیر گمشدگان از زمین برون آمد

به شهر دی که در آمد برای دیده بد

هزار دست دعا ز آستین برون آمد

کلیسیای مغانم نشان دهید کجاست؟

که باز این دل کافر ز دین برون آمد

دکان ناز دو سه روز، جان من، برچین

که جان حسن فروشان چنین برون آمد

دلم ز پرده برون اوفتاد از پی چشم

چنان دلی چه کنم، چون چنین برون آمد

هزار درد کهن تازه کرد بر عاشق

ز بس که ناله خسرو حزین برون آمد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode