امروز چیست کز در جانان برون نیامد؟
مردند دردمندان، جان، آن برون نیامد
نظارگی ز هر سو در انتظار رویت
دادند جان بر آن در، سلطان برون نیامد
جانم فدای یاری کو در دلی چو در شد
بیرون نرفت از دل تا جان بیرون نیامد
تیری که زد ز غمزه، لابد به سینه آمد
سینه شکاف کردم، پیکان برون نیامد
دی می گذشت، گفتم کش ناله بشنوانم
هر چند جهد کردم، افغان برون نیامد
اسباب کامرانی از بخت بد چه جویم؟
کز ثغبه مغیلان ریحان برون نیامد
گفتی بمیر خسرو کز تو رهم، چه حیله
چون جان عشقبازان آسان برون نیامد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.