هر لحظه چشم شوخت ناز دگر فروشد
جوینده بش باید، گر بیشتر فروشد
با آنکه ما نیرزیم از چشم تو نگاهی
هم می دهیم جانی، گر یک نظر فروشد
پیوسته گرم بادا بازار تو که در وی
لعل تو جان ستاند، چشمم جگر فروشد
بفروختند خلقی جان و جهان ز بهرت
اندر جهان کسی خود حسن اینقدر فروشد؟
سوز از جهان برآرد هر روز خنده تو
لختی نمک بگو تا روز دگر فروشد
صد جان شیرین ارزد هنگام تلخ گفتن
آن تلخ پاسخی کو تا زان دگر فروشد
ذکر لب و دهانت در هر دهن نگنجد
سرگشته مفلسی کو در و گهر فروشد
رعنا بود نه عاشق کاندیشه دارد از جان
کز بهر سهل نقدی عیار سر فروشد
دارنده سر فروشد بهر بتان و خسرو
گر چه جوی نیر زد، روی چو زر فروشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان تأثیر و جذابیت چشمان معشوق و عشق و همهچیزهای زیبا که در دنیا وجود دارد، میپردازد. شاعر به تلاطم احساسات ناشی از نگاهی که معشوقه بر او میاندازد، اشاره میکند و به توضیح ارزش و جمال آن میپردازد. او از افراد دیگر نیز صحبت میکند که به خاطر زیبایی معشوق جان خود را فدای او میکنند و از درد و لذت ناشی از عشق و زیباییهای زندگی میگوید. در نهایت، شاعر به این نکته که حتی تلخیها نیز میتوانند ارزشمند باشند و زیبایی عشق در دلهای عاشق به روشنی تجلی پیدا میکند، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: هر لحظه چشمان زیبایت جذابیت بیشتری دارد و عکاس باید تلاش کند تا بهترین تصویر را بگیرد، چرا که اگر تصویر را بیشتر ببیند، زیبایی آن هم بیشتر نمایان میشود.
هوش مصنوعی: با اینکه ما از نظر خودمان ارزش چندانی نداریم، اما با این حال، به تو نگاه میکنیم و جانمان را فدای یک نظر تو میکنیم، اگر فقط یک بار نگاهمان کنی.
هوش مصنوعی: همیشه برای تو بازاری پررونق باشد، چرا که در آن گوهرهای تو زندگی را میرباید و چشمم از شوق تو پاره پاره میشود.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم جان و دنیای خود را به خاطر زیبایی تو فدای کردهاند، اما آیا هیچکس در این دنیا به اندازه تو ارزش چنین فداکاریهایی را دارد؟
هوش مصنوعی: هر روز با خندهات، احساساتی دردناک به وجود میآورد و فقط لحظهای باید بگویی کمی شور و شوق، تا روز دیگر تمام شود.
هوش مصنوعی: حتی اگر کسی صد جان شیرین هم داشته باشد، ارزش آن را دارد که در موقعیتی سخت و تلخ، جواب دندانشکنی بدهد تا به موقعیت و مقام خود اعتبار ببخشد و از سستی و ضعف دوری کند.
هوش مصنوعی: زبان تو، زیبایی و صحبتت، در هیچ زبانی گنجایش ندارد. این حال و روز کسی است که در حال گمراهی و فقر است و جواهرات ارزشمندش را به فروش میرساند.
هوش مصنوعی: رعنا به خاطر جذابیتش عاشق نیست، زیرا او از زندگی خود آگاهی دارد و برای یک نقد ساده، ارزش واقعیاش را نمیفروشد.
هوش مصنوعی: کسی که به زیبایی و محبوبیت روی میآورد، حتی اگر خسارتی هم ببیند، با اشتیاق و رغبت برای محبوبش، جان و سر خود را هم فدای او میکند. اگرچه در این راه، با چالشها و سختیها روبهرو شود، اما همچنان ارزش خود را مانند طلا حفظ میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.