از در من دوش کان نگار در آمد
شاخ تمنای من به بار در آمد
برگ حیاتم نمانده بود که ناگه
باغ خزان دیده را بهار در آمد
آنچه خرابی گذشت، وه به دهی گوی
مست و خوی آلوده و سوار در آمد
کلبه تاریک یافت روشنی، ای دل
کز در من آفتاب وار در آمد
دیده که بیمار بود در ته پایش
پیشگه پای او به کار در آمد
بر سر عقلم جرعه جامش
سیل به بنیاد اختیار در آمد
مردن خسرو فسوس نیست درین ره
کار زوی سینه در کنار در آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ورود یک محبوب (نگار) به زندگیاش اشاره میکند که باعث تغییرات عمیقی در احساسات و وضعیت روحی او میشود. او از اینکه عشق و زیبایی او را زنده کرده و به زندگیاش رنگ و حالی نو بخشیده، سخن میگوید. با بیان تصاویری از بهار و روشنایی، شاعر به تحولاتی که عشق در وجودش ایجاد کرده، میپردازد. در پایان، به همتای خود یادآوری میکند که مرگ خیالی است و در واقع عشق او را به زندگی و نشاط بازگردانده است.
هوش مصنوعی: دیشب در بین در من، آن معشوق وارد شد و آرزوی من به fruition رسید.
هوش مصنوعی: دیگر چیز از زندگی برایم باقی نمانده بود که ناگاه به یکباره، فصل جدیدی پر از شادابی و تازگی به دلم وارد شد.
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به خسارتها و مصیبتهایی دارد که در گذشته رخ داده است. شخصی مست و با حالتی آشفته و نامناسب به دهکدهای وارد شده و این وضعیت نگرانکنندهای را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: دل من مانند کلبهای تاریک بود که ناگهان نور دریافت کرد، ای دل! تو همان نور هستی که مانند آفتاب به درون من تابیدهای.
هوش مصنوعی: چشمی که بیمار بود، در انتهای ناامیدی خود، به جستجوی او پرداخت و در این راه، تلاش و کوشش شروع شد.
هوش مصنوعی: دارم به اندازهای از عشق او سرشار میشوم که تمام اختیار و ارادهام را از دست میدهم.
هوش مصنوعی: مردن خسرو فسوس در این راه نه نتیجهای دارد و نه ارزش؛ در واقع، تنها دردی از دل خود به همراه میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.