گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

صبح دمان بخت من ز خواب در آمد

کز درم آن مه چو آفتاب در آمد

گشت معطر دماغ جان ز نسیمت

مستی تو در من خراب در آمد

ساقی تو گشت چشم مست من از می

پهلوی من شست و در شراب در آمد

زانکه بسی شب نخفته ام ز غم تو

بیهشیم در ربود و خواب در آمد

گشت پریشان دلم چو باد سحرگه

در سر آن زلف نیم تاب در آمد

جستم ازو حال دل، نگفت وی، اما

زلف وی از بوی در جواب در آمد

خاک ره خود فگن به دیده خسرو

ز آنک بنا رخنه شد، چو آب در آمد

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
جامی

یار به کف ساغر شراب درآمد

مست به قتل من خراب درآمد

خاصیت می نگر که از نظر من

ماه برون رفت و آفتاب درآمد

جلوه گل را چو دید با همه مرغان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه