گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

نه به بالای خوشت سرو خرامان روید

نه به سیمای رخت لاله نعمان روید

نه به ذوق لب لعل تو توان یافت شکر

نه به شکل دهنت پسته خندان روید

با همه حسن و طراوت چو گل روی تو نیست

آن گل تازه که در روضه رضوان روید

سرو بالای ترا خاصیتی هست ز لطف

که نهال خوش او در چمن جان روید

گر تو خود بگذری، ای سرو، سمن بوی، به باغ

زیر خاک قدمت لاله و ریحان روید

ز غم نرگس سیراب توام جسم ضعیف

چو گیاهی ست که در راه بیابان روید

قدم از کوی تو من بازنگیرم هرگز

گر همه رهگذرم خنجر و پیکان روید

تا دو یاقوت لبت خسرو بیچاره بدید

همه از دیده او لعل بدخشان روید