دانم، ای دوست که در خانه شرابت باشد
یک صراحی به من آور که صوابت باشد
بو که بر دفع خمارم ز خم آری قدحی
چون نظر بر من مخمور خرابت باشد
با من سوخته خور باده صافی چو خوری
جگر سوختگان بوی کبابت باشد
خوی به دامن ز بناگوش سمن سای مگیر
تا به دامان قبا بوی گلابت باشد
دل ربودی ز ره شعبده و عیاری
شیوه چشم خوشت سد عتابت باشد
جور بر من مکن امروز که مظلوم توام
بکن اندیشه فردا که حسابت باشد
آنچه از جور تو بر خسرو بیچاره گذشت
نکنی فکر که فردا چه جوابت باشد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دوستش درخواست میکند که برایش شراب بیاورد تا کمی از خمارش بزداید. او به زیبایی و جذابیت دوستش اشاره میکند و از او میخواهد که از رفتار ناپسند خود بگذرد و به آینده فکر کند. شاعر احساس میکند که مظلوم است و از دوستش میخواهد به عواقب ظلم خود فکر کند و بیتوجهی نکند. در نهایت، او بر درد و رنجی که بر او رفته تأکید میکند و از او میخواهد به حساب عملش در آینده بیندیشد.
هوش مصنوعی: میدانم که در خانهات شراب هست، لطفاً یک ظرف از آن برایم بیاور که خوب و خنک باشد.
هوش مصنوعی: وقتیکه نوشیدنیای که خماریت را برطرف کند به من مینوشانی، مانند نگاهی که به من میاندازی، حال من خراب خواهد شد.
هوش مصنوعی: با من بنشین و از انگور صاف بنوش، چون تو بنوشی، بوی کباب سوختگان به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: از روی دامن سمن، خوی و نشانههای خود را بر مگیر، تا بوی خوش گلابت را در دامن قبا داشته باشی.
هوش مصنوعی: دل را با جادو و ترفندهای خودت به دست آوردی، طرز نگاه زیبایت میتواند باعث سرزنش و خشم تو شود.
هوش مصنوعی: امروز برایم سخت نگیر، زیرا که من بیپناهم. به فردا فکر کن که زمانی برای حساب و کتاب تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: آنچه بر خسرو بیچاره رفت، به خاطر ظلم تو بوده است. نگران نباش، چون فردا ممکن است با عذاب و پاسخ مناسبی روبهرو شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.