آنکه هر شب به دلم آید و جایی بکند
چه شود روزی، اگر یاد گدایی بکند
شهر شوریده و او رو ننماید، چه نکوست؟
من ازان روز بترسم که بلایی بکند
مست و شمشیر کشان بر سرم آید هر روز
یارب، اندر دلش افگن که خطایی بکند
مرو، ای دوست که آهم اثری خواهد کرد
گرت اینجا نکند، آخر جایی بکند
دوش نظاره کنت دید و نخفت از شادی
صبر کن تا غم هجرانش سزایی بکند
بخت ما گرنه چو ما سوخته باشد آخر
کار پیچیده ما را سر و پایی بکند
با چنین جور و جفایی که تو داری پس ازین
نه همانا که مرا عمر وفایی بکند
پر غبار آید از کوی تو خسرو هر روز
در دود گریه و در حال صفایی بکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و ارتباط عاطفی خود با معشوق میپردازد. او از درد جدایی و نگرانی دربارهٔ رخدادهای احتمالی سخن میگوید و میخواهد که معشوقش در دل خود احساساتی نسبت به او داشته باشد. شاعر همچنین به یادآوری عشق و شادی روزهای گذشته اشاره میکند و از غم هجران مینالد. او از پیچیدگی وضعیت خود نگران است و به وفای عمر خود شک دارد. در نهایت، او درصدد است تا از غم و غبار جدایی رهایی یابد.
هوش مصنوعی: کسی که هر شب در دلم جایی دارد و به یادش میافتم، چه میشود اگر روزی به یاد من بیفتد و حس نیاز کند؟
هوش مصنوعی: شهر در حال آشفتگی است و او خود را نشان نمیدهد، آیا این خوب است؟ من از آن روز میترسم که مشکلی پیش بیاید.
هوش مصنوعی: هر روز وقتی که مست و مسلح به سمت من میآیند، ای خدای من، در دل آنها بگذار که دست به اشتباهی بزنند.
هوش مصنوعی: نرو، ای دوست، زیرا صدای دلbroken من تأثیری خواهد داشت. اگر در این مکان تأثیری نگذارد، در جای دیگری حتماً اثر خواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: شب گذشته تو را تماشا کردم و از خوشحالی خوابم نبرد. صبر کن تا اندوه جداییاش چیزی برای تحمل کردن به تو بدهد.
هوش مصنوعی: اگر به شانس ما بستگی نداشته باشد و مانند ما در آتش سوخته باشد، در نهایت سرنوشت ما به جایی خواهد رسید که همه چیز بر هم خواهد خورد.
هوش مصنوعی: با این همه بدی و سختگیری که تو داری، دیگر مسلماً برای من عمری باقی نخواهد ماند که وفا و صداقتی داشته باشد.
هوش مصنوعی: هر روز خسرو از کوی تو پر از غبار و غمگین میآید و در این حال، در میان دود اشکها، حالتی از آرامش و زیبایی را به وجود میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کاش آن شوخ جفا پیشه وفائی بکند
با من بیدل و آرام صفائی بکند
چون طبیب دل بیمار جهانست بتم
گو بیک بوسه مرا نیز دوائی بکند
چه شود گر دل بیمار مرا شاه جهان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.