برهم بماند دیده، کس ازان سوار نامد
خبری ز خود ندام که خبر زیار نامد
چه کنم، اگر چو نرگس نکنم سفید دیده
که ز شاخ آرزویم به جز انتظار نامد
منم و نوای ناله، شب هجر و رقص گریه
چه کنم سرود شادی که دل فگار نامد
به نهال صبر عمری ز دو دیده آب دادم
تو ز بخت شور من بین که کهی به بار نامد
به چه بندم این دو دیده که دو رخنه بلا شد
ز ره تو با صبا هم قدری غبار نامد
به جفا مگو دلم را که کجا رسیدی اینجا؟
به کمند برد زلفت که به اختیار نامد
دل خلق پاره پاره نگری ز نالش من
که به جز جراحت دل ز فغان زار نامد
بشکست قلب ما را صف کافران غمزه
حشم خرد روان شد که به هیچ کار نامد
به دلم نشسته پیکان، مزن، ای حکیم، طعنه
که ترا به پای نازک خله ای ز خار نامد
نه که بیهده ست خسرو، دل رفته باز جستن
که ز رفتگان آن کو یکی از هزار نامد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس درد و ناهنجاری ناشی از عشق ناکام و جدایی است. شاعر به ناکامی و بیخبری از معشوق اشاره میکند و از عدم امید و شادی در زندگی میگوید. او از غم و نالههای شبهای تنهایی و انتظارهایی که به بار ننشستهاند، سخن میگوید. تصویرهای دلنشین و دردناک از عشق و زیبا بودن چشمان معشوق و شکست قلب بر اثر این عشق در شعر انعکاس یافته است. در نهایت، شاعر به ناامیدی در جستجوی دوباره عشق و زخمهایی که بر دل خلق پاشیده، اشاره میکند و از احساسات عمیق خود مینالد.
هوش مصنوعی: چشمها باز مانده، هیچکس از آن سوار خبری ندارد، و من نیز از خودم نداشتهام که خبری از راز وجودم بیابم.
هوش مصنوعی: چه کار کنم اگر مثل نرگس، چشمهای سفیدی نداشته باشم؟ از شاخ آرزویم به جز انتظار، چیزی نمیرسد.
هوش مصنوعی: من تنها هستم و صدای نالههایم در دل شبهای دوری طنینانداز است. در این حال و هوا، با اندوه و گریه دور هم جمع شدهام و نمیتوانم سرود شادی بخوانم، زیرا دلم بسیار غمزده و شکسته است.
هوش مصنوعی: من سالها با اشکهای خود نهال صبر را آبیاری کردم، اما تو ببین که چگونه بخت بد من باعث شد که این نهال هیچگاه ثمر ندهد.
هوش مصنوعی: چطور میتوانم این دو چشمانم را ببندم در حالی که در اثر دیدن تو، دچار درد و رنج شدهام؟ بادی با خود گرد و غباری از نامت آورده است.
هوش مصنوعی: به نرمی نگو که دل من کجا به اینجا رسیده است؛ چون زلف تو مرا در دام خود گرفتار کرده و من اختیار خود را از دست دادهام.
هوش مصنوعی: دل مردم را پاره و زخم زخم میبینم، به خاطر نالههای من که جز درد دل چیزی از آن برنمیآید.
هوش مصنوعی: دل ما با زهر فریب کافران شکست. خیالی که مانند مگسی به دور ما میچرخید، در نهایت به هیچکاری نرسید.
هوش مصنوعی: در دل من احساسات و تمایلاتی وجود دارد که به شدت تأثیرگذارند. ای حکیم، تو را به طعنه زدن وادار نکن، زیرا به زخمها و رنجهای من از این خارها، تو آگاهی نداری.
هوش مصنوعی: نه اینکه تلاش برای بازگرداندن دل شکستگی بیفایده است، زیرا از میان همهی کسانی که رفتهاند، هیچیک به ارزش هزار نفر نمیرسند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.