باز گل می آید و دل در بلا خواهد فتاد
شورشی در جان بی سامان ما خواهد فتاد
باز آن یار پریشان کار در خواهد رسید
عقل و جان و دل ز یکدیگر جدا خواهد فتاد
باز آن سرو خرامان در چمن خواهد گذشت
ای بسا دلها کزان زلف دو تا خواهد فتاد
تازه خواهد شد ز سوز بلبلان داغ کهن
آتشی هر دم به جان مبتلا خواهد فتاد
اندک اندک می رود آن دزد دلها سوی باغ
باز بنگر تا ز ره چند آشنا خواهد فتاد
تا ز مستی برکه خواهد اوفتاد آن چشم مست
تا کدامین خون گرفته در بلا خواهد فتاد
جز صبا کس می نبوسد پای او زین پس رهی
خاک گشته در ره باد صبا خواهد فتاد
نیست آن بختم که یابم نیم خورده زو شراب
لیک می ترسم که آن جرعه کجا خواهد فتاد؟
چند ازین سودای فاسد، کان بت آمد در کنار
خسروا، گوهر نه در دست گدا خواهد فتاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حسرت و longing برای دیدار معشوق اشاره دارد. شاعر از بازگشت گل و یار پریشان حال سخن میگوید و بیان میکند که دلها و عقلها از هم جدا خواهند شد. با عبور یار، دلها در عشق و زیبایی او گم میشوند و شاعری با حسرت از شعلهور شدن آتش عشق و غم در دلها صحبت میکند. همچنین به دزد دلها اشاره میکند که به باغ عشق میرود و در نهایت به امید یافتن شراب عشق و ترس از اینکه ممکن است به دست نیاید، ابراز نگرانی میکند. شعر توصیفی از احساسات عاشقانه و چالشهای عشق همراه با زیباییهای طبیعت است.
هوش مصنوعی: باز هم گل خواهد آمد و دل ما در عشق دچار مشکل خواهد شد. شور و شوقی در وجود بیقرار ما بوجود خواهد آمد.
هوش مصنوعی: یار محبوب و آشفته، دوباره به سوی من خواهد آمد. در این میان، عقل، جان و دل هر یک از دیگری جدا خواهند شد.
هوش مصنوعی: آن سرو زیبا و خوشنمک دوباره در باغ خواهد گذشت و بار دیگر دلهای زیادی تحت تأثیر زیباییهایش قرار خواهند گرفت و به خاطر زلفهایش دلتنگ خواهند شد.
هوش مصنوعی: از عشق و غم بلبلان به آتش دلی کهنه و قدیمی تازه خواهد شد و هر لحظه جانم به این آتش مبتلا میشود.
هوش مصنوعی: به آرامی و به تدریج آن دزد دلها به سمت باغ حرکت میکند. دوباره نگاه کن تا ببینی از چه مسیری آشنایان وارد خواهند شد.
هوش مصنوعی: وقتی که آن چشم مست به خاطر مستی به زمین بیفتد، باید دید که در کدام نوع درد و مصیبت غرق خواهد شد.
هوش مصنوعی: جز نسیم صبح، هیچکس پای او را نمیبوسد. از این پس، رهی که خاکی شده، در مسیر باد صبح خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: من بختی ندارم که حتی نیم جرعهای از شراب را بهدست بیاورم، اما نگرانم که اگر به دستم بیفتد، آن جرعه کجا خواهد رفت و چه بر سرم خواهد آورد؟
هوش مصنوعی: چند بار میتوان به خیال باطل ادامه داد؟ آن معشوق در کنار پادشاه آمده است، و جوهر ارزشمند در دست گدا نمیافتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.