من ز جانان گر چه صد اندوه جان خواهم کشید
تا نپنداری که خود را بر کران خواهم کشید
مردمان، از من چه می خواهید آخر، وه که من
پای از کویش به گفت مردمان خواهم کشید
بیش ازین نبود که بکشندم، بخواهم مست رفت
آشکارا در برش گیسوکشان خواهم کشید
من نیم زآنهاکه از خوبان بتانم سر به تیغ
هر چه آید بر سرم از بهرشان خواهم کشید
آب چشم عاشقان تا می رود خواهم فشاند
کبر ناز نیکوان تا می توان خواهم کشید
گر ترا بینم مگو، جانا که چشمت برکشم
هم مرا فرما که من از دیدگان خواهم کشید
ای خروس گنگ، آخر روز خواهد شد گهی
هم سرت خواهم برید و هم زبان خواهم کشید
دل که گم کرده ست خسرو، پیش او آخر گهی
خنده ای خواهد از آن کنج دهان خواهم کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و دلبستگی خود به معشوق اشاره میکند و از رنجها و اندوههایی که به خاطر او تحمل میکند، سخن میگوید. او میگوید که هرچند درد و رنج را تحمل میکند، اما هرگز تصمیم ندارد از عشقش کنارهگیری کند. شاعر همچنین به ارادهای که برای دیدار معشوق دارد، تأکید میکند و میگوید که حتی در برابر ناامیدیها یا فشارهای اطرافیان، از عشقش دست نخواهد کشید. در بخشهای دیگر شعر، به زیبایی معشوق و ویژگیهای او اشاره میشود و شاعر از عشق خود با حرارت و شدت صحبت میکند. در نهایت، او به این نکته اشاره میکند که هرچند ممکن است مورد انتقاد یا سوءتفاهم قرار بگیرد، اما باز هم به عشق خود وفادار خواهد ماند.
هوش مصنوعی: من از معشوقم اگرچه درد و رنجهای زیادی را تحمل میکنم، اما نمیخواهم اینطور به نظر بیاید که از او فاصله میگیرم یا خود را به دور از او قرار میدهم.
هوش مصنوعی: مردم، شما از من چه انتظاری دارید؟ من بههیچوجه نمیتوانم از نزدیکان خود دوری کنم.
هوش مصنوعی: دیگر اینقدر بیشتر نمیتوانستند تحمل کنند که مرا بکشند. اگر بخواهم، بهراحتی میتوانم در آغوشش بروم و در میان گیسوانش خود را آرام کنم.
هوش مصنوعی: من جزو آنهایی نیستم که از زیباییها ترس داشته باشند؛ اگر شرایط سختی برایم پیش بیاید، برای آنها حاضر به تحمل هر چیزی هستم.
هوش مصنوعی: دل عاشقان تا وقتی که اشک میریزند، من هم با تمام وجود زیباییها و نازهای محبوبان را در دل خواهم داشت و سعی میکنم از آن لذت ببرم.
هوش مصنوعی: اگر تو را ببینم، ای عشق، به من نگو که چه کنم؛ چون چشمانت مرا میکشند، پس از تو میخواهم که من هم از نگاههایم برای تو بکشم.
هوش مصنوعی: ای خروس که هیچ صدایی نداری، روز به پایان خواهد رسید و در آن زمان، ممکن است هم سرت را بزنم و هم زبانت را از دهانت بیرون بکشم.
هوش مصنوعی: دل خسرو، که دچار گمراهی شده، به دنبال لبخندی از او خواهد بود که در آن گوشه دهانش پیدا میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز از رندی علم بر آسمان خواهم کشید
روز پیری جام با یار جوان خواهم کشید
تیر غمزه ترک چشمش از کمان ابروان
سوی سینه گر گشاید، من به جان خواهم کشید
پیشکش آرند هر یک سیم و زر در پیش او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.