چشم یارم دوش بی هنگام خواب آورده بود
وز تکبر غمزه شوخش عتاب آورده بود
تاب زلفش برده بود از چهره شب تیرگی
وز فروغ مهر رویش ماهتاب آورده بود
صبح صادق از سر اخلاص بر رویش دمید
هر دعایی را که از حق مستجاب آورده بود
شد گریزان از خیال روی او مهر از هلال
دوش دیدم بی گهان پا در رکاب آورده بود
در درون دیده دارم روشنایی را به خواب
چون خیال روی او در دیده خواب آورده بود
تا به گوش او رساند چشم دریابار من
هر دو صحن دیده پر در خوشاب آورده بود
نام خسرو شهره ایام شد، کز بهر عام
همچو دولت رو در آن عالی جناب آورده بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.