شاه سوار من نگر مست و خراب می رود
هر که رخ چو ماه او دید، ز تاب می رود
کرده خراب خانه ها جان من خراب هم
خلق دوان که اینک آن خانه خراب می رود
چشم رسیدنش مباد، ار چه ز بهر کشتنم
چشم بدو نمی رسد بسکه شتاب می رود
او به کمین کشتنم، من به غم جوانیش
بسکه هزار خسته را چشم پر آب می رود
تیر مژه که بی خطا بر دل خلق می زند
هست خطای مطلق آن، گر چه صواب می رود
سیر نبینمش گهی، زانکه نخفته یک شبی
چونش بینم، از خوشی دیده به خواب می رود
جان به هوس به سوی او چرخ زنان همی دود
چون مگسی که بوکنان سوی شراب می رود
وه چه حیات باشد این کز غم تو بهشتیی
او ز میان شام غم شب به عذاب می رود
گریه به یاد تو مرا مست خراب می کند
خون من است یارب، این یا می ناب می رود؟
دی به سؤال بوسه ای خواست مرا کشد، کنون
خسرو خون گرفته بین بهر جواب می رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذبه معشوق میپردازد. شاعر از حال و روز خود در پی دیدن معشوق سخن میگوید و از اشتیاق و عشق بیپایانش به او مینویسد. او معشوق را همچون شاهی مست و خراب توصیف میکند که با شتاب میگذرد و هرکس که زیبایی او را میبیند، از خود بیخود میشود. شاعر به غم ناشی از دوری معشوق و تاثیر عمیق او بر وجودش اشاره میکند و احساس میکند که این عشق همچون بهشتی در میان عذابهاست. در نهایت، او از درد و غم ناشی از یاد معشوق و گریههای خود سخن میگوید و حسرت بوسهای که روزی خواسته بر لبش، او را به مرز جنون میبرد.
هوش مصنوعی: به تماشای شاه سوارم بنشین، که در حال شادی و شوق بسیار است. هر کسی که چهرهای همچون ماه او را ببیند، به شدت تحت تاثیر زیباییاش قرار میگیرد و دچار هیجان و دلباختگی میشود.
هوش مصنوعی: دل مرا ویران کردهاند و جانم نیز در آشفته حال است، حالا که آن خانه ویران در حال رفتن است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که هرچند منتظر رسیدن او هستم و به خاطر اینکه او زود میرود، چشمم به او نمیرسد و حس میکنم که دیگر چشمبدی به من نمیرسد. از این رو، حتی با وجود نگرانی برای آسیب دیدن، انتظار دیدن او همچنان برایم مهم است.
هوش مصنوعی: او در حال انتظار است تا مرا بکشد، و من به خاطر غم جوانیاش، آن قدر غمگین هستم که چشمانم پر از اشک میشود.
هوش مصنوعی: تیر مژه که به دل مردم بیخطا میزند، خود خطای کامل است، حتی اگر به نظر درست بیاید.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم او را ببینم، اما هرگاه که خوابش را میبینم، از شدت خوشحالی چشمانم به خواب میروند.
هوش مصنوعی: جانم به شوق و آرزو به سوی او در حال چرخیدن است، مانند مگسی که با بو کردن به سمت شراب میرود.
هوش مصنوعی: چه زندگی شگفتانگیزی است که در آن غم تو به مانند بهشت است، در حالی که او در میانه شب غم، به عذاب میافتد.
هوش مصنوعی: به یاد تو که میافتم، اشکهایم مرا سرشار از احساس میکند و حالتی مخمور و خراب به من میدهد. آیا این افسردگی و حسی که از خون من ناشی میشود، مانند شرابی ناب است که در حال رفتن است؟
هوش مصنوعی: دی روزی از من خواستند که بوسهای به او بدهم و حالا خسرو، به خاطر جوابی که به آن درخواست ندادم، خونریزی میکند و در حال حرکت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.